ماه دو هفته من برد مه روزه بسر
بامداد آمد و از عید مرا داد خبر
مردمان دوش خبر یافته بودند ز عید
که گمان برد که من غافلم از عید مگر
او مگر تهنیت عید همی خواست بدین
هیچ شک نیست همین خواست بدین آن دلبر
من ازین شادی برجستم ودو چنگ زدم
اندر آن زلف که با مشک زند بویش بر
بر زبان داشت زمه آن مه دو هفته سخن
از لب او لب من یافت بخروار شکر
بوسه یک مهه گرد آمده بودم بر دوست
نیمه ای داد و همی خواهم یک نیم دگر
نیم دیگر بتفاریق همی خواهم خواست
تا شمارم نشود یکسره با دوست بسر
جه حدیثست، من این بوسه شماری بنهم
بشود عیش چو معشوق شود بوسه شمر
عاشقان بوسه شمرده به مه روزه دهند
زانکه وقتش ز گه شام بود تا بسحر
درمه شوال این تنگی و تاریکی نیست
تو بچشم دگر اندر مه شوال نگر
خطر روزه بزرگست و مه روزه شریف
از مه روزه گشاده ست به خلد اندر در
لیکن این ماه که پیش آمده ماهیست که او
با طرب گردد و بارامش و با رامشگر
ای رفیقان سخنی راست بگویم شنوید
طبع من باری با شوال آمیخته تر
گر نه ماه طربست این ز چه غرید همی
دوش هر پاسی کوس ملک شیر شکر
خسرو مشرق و مغرب ملک روی زمین
شاه مسعود مبارک پی مسعود اختر
آنکه تادست به تیر و بکمان برد ببرد
آب سام یل و قدر و خطر رستم زر
زخم تیر ملکان دید و ندید آن ملک
آنکه او از قبل تیر همی ساخت سپر
گر ملک تیر و کمان درخور بازو کندی
بر سر که بردی ترکش او ترکش گر
از برو بازوی او چشم همی خیره شود
چشم بد دور کناد ایزد از آن بازو و بر
جنگجو هست و لیکن بجهان نیست کسی
که بجنگش بتواند بست امروز کمر
او همیگوید من تیغ زنم رنج کشم
تا بزرگی بهنر گیرم و کیتی بهنر
ایزد از عرش همیگوید تو رنج مکش
کاینجهان جمله ترا دادم، بنشین و بخور
آنچه میران مبارز نگرفتند بگیر
آنچه شاهان مظفر نخریدند بخر
مهر از آنکس که بمهر تو گرو نیست ببر
دولت از خانه آنکس که ترا نیست ببر
بتن آسانی بر بالش دولت بنشین
چه کنی تاختن و تافتن رنج سفر
بندگان دادم اندر خور تو کار ترا
که بکام تو از ایشان همه خیر آید و شر
کار در گردن ایشان کن تا من بکنم
نا رسانیده بیک بنده تو هیچ ضرر
همچنین کرد وبهر گوشه فرستاد یکی
با سپاهی که مر آن را نه قیاسست و نه مر
هیچ لشکر نفرستاد براهی که ز راه
بر او باز نیامد خبر فتح و ظفر
اندر این مدت یکسال در اقصای جهان
همچو دریای دمان کرد بگیتی لشکر
از لب جیحون تا دجله ز بسیار سپاه
چون ره مورچگانست همه راهگذر
هر زمان مژده بر آید که فلان بنده او
بفلان شهر فلان قلعه بکند از بن و بر
موکب وخیل فلان میر پراکند ز هم
آلت و ساز فلان شاه، فرستاد ایدر
مژده آن مژده بود کزپس این خواهد خواست
باش تا مغز سر جمله کند زیر و زبر
بندگانند ملک را که چنین کار کنند
با دل و دولت او کار چنین راچه خطر
کار فرمای همی داند فرمودن کار
لاجرم کارگر از کار همی یابد بر
حشمت و سایه او لشکر او را مددست
که نبرد ز پی لشکر او تا محشر
لشکری راکه بود سایه مسعود مدد
پیش ایشان زهوا مرغ فرو ریزد پر
دایم این حشمت و این سایه همی بادبجای
وندر این خانه همی بادا این دولت و فر
ای بمردی و کف راد و مروت چو علی
وی به انصاف و دل پاک و عدالت چو عمر
از خداوند نظر چشم همیداشت جهان
بجهانداری نیکو نیت و خوب سیر
چون خداوند جهانداری و شاهی بتو داد
گفت من یافتم اینک زخداوند نظر
تهنیت باد جهان را بجهانداری تو
بر خور ای شه بمراد دل و از او برخور
تا جهانست جهاندار تو بادی و مباد
در جهانداری و در دولت تو هیچ غیر
سال و ماه تو و ایام تو چون نام تو باد
عادت و عاقبت کار تو چون نام پدر
روز عید رمضانست و سر سال نوست
هر دو فرخنده کناد ای ملک ایزد بتو بر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عید فطر و شادی ناشی از آن پرداخته و بیانگر احساسات عمیق شاعر است. شاعر از شرافت و معنویت ماه رمضان صحبت میکند و به میمنت عید فطر اشاره دارد که خبر آن به او رسیده است. او با شوق و ذوق از بوسهای که بر دوستش میزند، میگوید و به عشق و محبت میپردازد. در ادامه، شاعر به قدرت و عظمت پادشاهان و جنگجویان اشاره میکند و از فراوانی سپاه و پیروزی در جنگها سخن میگوید. همچنین، انتظارات از پادشاه و لزوم رعایت انصاف و عدالت را یادآور میشود. در نهایت، او دعایی برای پادشاه میکند تا در جهانداری و دولتداری موفق و فرخنده باشد.
هوش مصنوعی: دو هفته از ماه گذشت و صبح روز عید به من خبر داد که عید فرارسیده است.
هوش مصنوعی: مردم شب گذشته از عید باخبر شده بودند و گمان میکردند که من از عید آگاه نیستم.
هوش مصنوعی: او فقط ønsker تبریک عید را داشت و در این مورد هیچ شکی نیست که همین آرزو را برای آن محبوب داشت.
هوش مصنوعی: من از شادی فرار کردم و با دستانم به زلفی چنگ زدم که بوی خوشی مانند مشک از آن به مشام میرسید.
هوش مصنوعی: دو هفته از آن معشوقه به زبانش سخن میآمد و صحبت میکرد، و به همین دلیل، لب من از گفتار او شیرین و پر از شکر شده بود.
هوش مصنوعی: در روزگار جوانی، عاشقانهای بر لبان کسی بوسهای میزنم و از او درخواست میکنم که بخشی دیگر از احساسات و عشق را نیز به من عطا کند.
هوش مصنوعی: من نیمهای از خودم را که از هم جدا شده میخواهم، تا بتوانم با دوست بهطور کامل و بدون وقفه وقت بگذرانم.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به اهمیت و زیبایی بوسه اشاره دارد. شاعر میگوید که اگر معشوق به او بوسهای بدهد، بسیار خوشحال و شادمان خواهد شد. در واقع، بوسه معشوق به عنوان نمادی از عشق و ارتباط نزدیک بین دو نفر، میتواند سرآغاز یک لحظه خوشایند و شیرین باشد.
هوش مصنوعی: عاشقان بوسهها را با احتیاط و حسابشده به هم میدهند، زیرا زمان مناسب آن تنها از شب تا صبح است.
هوش مصنوعی: اگر به یاد داشته باشی، در شبهای تاریک و پرچالش، همیشه امیدی وجود دارد. نگاه کن که در میان این تاریکی و تنگنای زندگی، زیباییها و روشنیها نیز وجود دارند.
هوش مصنوعی: خطر روزه بسیار بزرگ است و ماه مبارک رمضان، که بهترین و گرانقدرترین ماه است، در بهشت به رویش باز شده است.
هوش مصنوعی: اما این ماهی که در برابر ماست، ماهی است که با شادی و سرور همراه میشود و با مایههای دلنشینش و نوازندهاش.
هوش مصنوعی: ای دوستان، میخواهم یک حقیقت را با شما در میان بگذارم. گوش کنید، زیرا حال من به شدت تحت تأثیر حالتی خاص قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر این شب زیبایی و شادابی را نداشت، پس چرا در هر گوشهاش صدای خوش و شادیبرانگیز به گوش میرسد؟
هوش مصنوعی: خسرو که در شرق و غرب برتری دارد، پادشاهی شاد و خوشبخت است که در عرصه زمین سلطنت میکند و مسعود نام دارد، با ستارهای خوش یمن.
هوش مصنوعی: کسی که بتواند به تیر و کمان تیراندازی کند، میتواند به اندازه آب سام یل و قدرت و خطر رستم زر را به دست آورد.
هوش مصنوعی: زخم تیرهایی را که بر اثر حکومت و سلطنت به وجود آمده، مشاهده کرد، اما آن پادشاه که خود سازنده تیری بوده، این آسیبها را درک نکرده است.
هوش مصنوعی: اگر حاکم تیر و کمان را در دست تو قرار دهد و تو را به میدان جنگ بفرستد، در آن صورت باید مراقب باشی که خود را از تیرهای دشمن در امان نگهداری.
هوش مصنوعی: نگاه چشم در انتظار اوست، و اگر کسی بخواهد به او چشم بد بزند، خداوند آن چشم بد را از او دور خواهد کرد.
هوش مصنوعی: جنگجو وجود دارد، اما در دنیا کسی نیست که بتواند به او در جنگی که هست، کمک کند. امروز در این وضعیت او تنهاست.
هوش مصنوعی: او میگوید که من با کار و تلاش خود، سختیها را تحمل میکنم تا بزرگی و مقام بهتر و بالاتری به دست آورم.
هوش مصنوعی: خدا از عرش میگوید: تو دیگر زحمت نکش، زیرا من تمام این جهان را برای تو فراهم کردهام، بنشین و از آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: هر چیزی که جنگجویان نتوانستند به دست آورند، تو به دست بیاور و آنچه که شاهان پیروز هرگز نتوانستند خریداری کنند، تو آن را بخر.
هوش مصنوعی: اگر کسی محبت تو را نداشته باشد، محبت خود را از او دریغ کن. و از خانه کسی که تو را نمیخواهد، نعمت و خوشبختی را دور کن.
هوش مصنوعی: آرزو کن که با آرامش بر سفرهی نعمت بنشینی، چراکه چه فایدهای دارد دردا به جان خریدن و سختیهای سفر را تحمل کردن؟
هوش مصنوعی: من بندگان را برای انجام کارهای تو قرار دادم تا آنچه به نفع و ضرر توست از آنها برآید.
هوش مصنوعی: کار آنها را بر دوش خود بگذار تا من کار را به پایان برسانم؛ زیرا از طرف تو به هیچ یک از بندهها آسیب نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: او همچنین دست به کار شد و برای هر گوشهای یک نفر فرستاد که سپاهی بزرگ و بینظیر داشت.
هوش مصنوعی: هیچ نیرویی به سوی راهی نرفت که خبری از پیروزی و شکست به او نرسد.
هوش مصنوعی: در طول یک سال، همچون دریا در حال خروشان، در نقاط دوردست دنیا کارزار و جنگی به پا کرد.
هوش مصنوعی: از لب جیحون تا دجله، بهخاطر تعداد زیاد سپاه، راهها شبیه به مسیرهای مورچههاست؛ بهطوری که همه در آن عبور و مرور میکنند.
هوش مصنوعی: هر وقت خبری میرسد که یکی از بندگان خدا در شهری خاص قلعهای میسازد، این خبر باعث خوشحالی و امیدواری میشود.
هوش مصنوعی: در این بیت به تشکیلات و جمعیتی اشاره دارد که تحت فرمان یک پادشاه یا شخصیت مهم قرار دارند و او از ابزارها و ادوات خاصی برای ساماندهی و فرماندهی استفاده کرده است. این موکب و جمعیت به سوی یک هدف خاص حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: خبر خوش این است که از پس این مشکل، تغییرات بزرگی در راه است. بنابراین، آماده باش تا همه چیز به طور کامل دگرگون شود.
هوش مصنوعی: بندگان واقعی کسی هستند که با دل و خرد خود چنین کارهایی را انجام دهند و در مقابل نیکبختی و ثروت خود، هیچ ترسی احساس نکنند.
هوش مصنوعی: آن که مدیریت و رهبری را بر عهده دارد، به خوبی میداند که چگونه باید کارها را به انجام برساند. در واقع، کارگر نیز از این دستورها و راهنماییها بهرهمند میشود و در نتیجه، کار او بهتر و مؤثرتر انجام میشود.
هوش مصنوعی: جلال و قدرت او، یاریدهنده لشکریان اوست، زیرا تا روز قیامت، جنگ به خاطر لشکریان او ادامه دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به گروهی میشود که در سایه حمایت شخصی به نام مسعود قرار دارند. این حمایت موجب میشود که آنها با اطمینان بیشتری به سمت هدفهای خود حرکت کنند. همچنین، در این مسیر، از تواناییها و کمکهای دیگران بهرهمند میشوند که به آنها در رسیدن به مقاصدشان یاری میرساند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که این شکوه و عظمت همیشگی است و در این خانه نیز این قدرت و رونق وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای کاش مثل علی، با شجاعت و جوانمردی زندگی کنی و همچون عمر، با انصاف و دل پاک و عدالت رفتار کنی.
هوش مصنوعی: از خداوند خواسته میشود که به این دنیا نگاه کند تا کسانی که نیت خوب و رفتار نیک دارند، مورد توجه قرار گیرند.
هوش مصنوعی: خداوندی و پادشاهی به تو عطا کرد و این را به این معنا میدانم که به لطف خداوند به این مقام دست یافتم.
هوش مصنوعی: خوشا به حال جهان که به خاطر تو اداره میشود، ای پادشاه! به امید رسیدن به خواستههای دل، از نعمتهای او بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا وجود دارد، تو سلطانی و هیچ چیز دیگری در سلطنت و قدرت تو نمیتواند وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: سال و ماه و روزهای تو باید مانند نام تو ماندگار و شناختهشده باشد، و نتیجهی کار و رفتار تو نیز باید به خوبی و به یاد ماندنی باشد، همانطور که نام خانوادگی پدرت را به یاد میآورند.
هوش مصنوعی: امروز روز عید رمضان و آغاز سال نو است. هر دو این روزها خوشیمن و خوشحالکننده هستند. ای ملَک، این خوبیها را به تو تقدیم میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خضاب من و از موی سیه کردن من
گر همی رنج خوری، بیش مخور، رنج مبر!
غرضم زو نه جوانی است؛ بترسم که زِ من
خردِ پیران جویند و نیابند مگر!
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر
بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم
رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر
سبکی کرد و بهنگام سفر کرد و برفت
[...]
عید شاداب درختیست که تا سال دگر
از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر
بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ
بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر
زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار
[...]
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟
ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر
عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر
غم عشق تو روانم بلب آورده بلب
درد هجر تو توانم بسر آورده بسر
شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.