گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

باز در کوی مغان عاشق مستم جایی

نی ز خویشم خبر و نی ز کسم پروایی

ای که رسوایی من میطلبیدی خوش باش

که ز عشقت نتوان یافت چو من رسوایی

مست در دیر بهر نغمه که از عشق کشند

دستی افشانم ازان حالت و کوبم پایی

خواریم بین که به بزم دگران باید شد

آرزو گر شودم صحبت بزم آرایی

پیر و برنا اگرم طعنه زنانند چه عیب؟

من که پیرانه سرم شیفته برنایی

یار با غیر کشد باده بگو من چه کشم

جز به بد حالی خود ناله واویلایی

فانیا نیست به جز تفرقه ز ابنای زمان

گر کشی رخت به سر حد فنا آسایی

 
sunny dark_mode