چون شده شرمنده روی آفتاب از روی تو
باشد آن پوشیدنش رو در سحاب از روی تو
گل اگر نبود رخت پس وقت تعجیل خرام
از عرق بهر چه ریزان شد گلاب از روی تو
لعل و رویت را چو دیدم گشتهام مست خراب
مست از لعلت شدم لیکن خراب از روی تو
شمع رویت در شبستان دید چون مرغ دلم
سوخت چون پروانه با صد اضطراب از روی تو
رو نمودند انجم گردون چو افکندی نقاب
کی نماید آن زمان کفتد نقاب از روی تو
می به رویت نوشم ای ساقی که هرگز نبودم
ذوق می عکس ار نیفتد در شراب از روی تو
فانی از جان شد حسن را بندهای به زانکه گفت
«ای منور گشته روی آفتاب از روی تو»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.