قدح به خلوت یارم بهانهای باشد
مرادم از دو سرا کنج خانهای باشد
ز تیر عشق تو زخمی به سینه میخواهم
که هرکجا روم از تو نشانهای باشد
غرض ازین که بهر آستانه مالم روی
به چشم روشنی از آستانهای باشد
ز ماه روی تو آن خال شد مراد دلم
ز خرمنی غرض مور دانهای باشد
شرار شعله عشقت نه برق باشد و بس
که از وی آتش دوزخ زبانهای باشد
گه خرام سمندت که تک زنم در پیش
به فرقم آرزوی تازیانهای باشد
مراد فانی ازین رنج بیکرانه خلق
همین که از همه مردم کرانهای باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا به کوی تو خواهم که خانهای باشد
ز بهر آمدن آنجا بهانهای باشد
گذاشتم دل صد پاره را به خاک درت
که پیش تیر تو از من نشانهای باشد
من آن نیم که عنان گیریت توانم کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.