گنجور

 
عین‌القضات همدانی

اگر عاشق خواهد که به قوت خود به عالم معشوق رسد محال بود مثال او چنان بود که مورچه‌ای از هند قصد مکه کند و به پای ضعیف خود راه بریدن گیرد محال بود که برسد اگر خود را بر بال کبوتری تیز پر بندد تا او را به یک روز به حرکات اجنحهٔ مطهرهٔ خود به مقصد او رساند وصول او به مقصد او محال نبود. ای برادر، تو آن مور ضعیفی که از هند امکان قصد مکه مقدسه کرده‌ای اگر به پای ضعیف بشریت سر در بیابان بی‌پایان بی‌خودی نهی و خواهی که برسی محال است محال بلکه ضلالت است و ضلال:

راهی که فرشتگان در آن پا ننهند

آن راه به پای خود بریدن نتوان

اگر سعادت مساعدت نماید مورچه‌ی وجود خود را بر شاهباز وکر قویت (کذا) که عشقش خوانند بر‌بند که او آنجایی است برای اکمال ناقصان عالم طبیعت اینجایی شده است تا ترا برساند.