گنجور

 
عین‌القضات همدانی

اگر این معنی در بتکده روی نماید روی به بت باید آورد و زنّار گاه‌گاه بر میانِ وقت باید بست و از غم برست و به یقین باید دانست که عاشقِ گرانمایهٔ سبک‌رو را هر چیز که جز معشوقست حجاب راه معشوقست:

کعبه و بتخانه حجابند و بس

روی دلم سوی رخ یار کو

قبله بدل گشت درین ره مرا

خیز بگو قبلۀ کفار کو

ای عزیز چون خطاب مستطاب جاءَ الحقُّ وَ زَهَقَ الباطِل وارد گشت بتان مکه از لذت بشارت ظهور نور حق در روی افتادند خَرّوا له سَجَّدا..

تا قبلۀ عشاق جهان روی تو شد

روی بت و بتگران همه سوی تو شد

چوگان سر زلف تو رهبان چو بدید

انگشت برآورد و یکی‌گویِ تو شد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode