گنجور

 
عین‌القضات همدانی

مرکب عشق مرکبی باقوت است به یک تک از دو عالم بیرون شود و جولان در عالم لامکان کند اگر طالب را قصد عالم لامکان بود جز بر مرکب تیز تک عشق میسر نشود. لعمری تا مرکب سید عالم صلعم براق بودو حامل او رفرف و برنده‌ی او پرنده و گذر در مکان از آن تنگنا بیرون نشد چون بر مرکب عشق سوار شد و در عالم شوق نامدار شد و به سیر عالم لامکان سر برآورد از مکاشفهٔ عیانی خبر آورد اِذا شاهَدَ بِالعَیانُ تَجاوَزَ عَنِ المَکانِ.

ای دوست آن را که مرکب عشق حامل بود و وجودش در لامکان حاصل هر آینه اسم مکان از بودش زایل بود و تصور حدوث در نهادش باطل.

آن را که براق عشق حامل باشد

معشوق بدو بطبع مایل باشد

بی زحمت نیستی وجود پاکش

هر هستی را همیشه قابل باشد