«با عشق وطن مندرجات ذیل را در اینجا ثبت مینمایم، شاید بعد از من یادگار بماند و موجب آمرزش روح من باشد باید دانست: این ابیات فقط و فقط اثر احساسات ناشیه از معاهده دولتین انگلستان و ایران است که از طبع من تراوش کرده و این نبوده مگر این قرارداد در ذهن این بنده جز «یک معامله فروش ایران به انگلستان!» طور دیگر تلقی نشده! این است که با اطلاع از این مسئله شب و روز در وحشتم، هرگاه راه میروم، فرض میکنم که روی خاکی قدم برمیدارم که تا دیروز مال من بوده و حال ازآن دیگری است! هر وقت آب میخورم میدانم این آب . . . الخ. از اینرو هر لحظه نفرینی به مرتکب این معامله میگفتم، تقریبا قصیدهها ،غزلها و مقالهها در این خصوص تهیه کرده ولی چون هیچکس پیرامونم برای ثبت و حفظ آنها نبوده، تقریبا تمام آنها از یاد رفت، بیآنکه اثری کرده باشد. فقط ابیات زیر است که از میان آنها به خاطرم مانده.»:
هرچه من ز اظهار راز دل، تحاشی میکنم
بهر احساسات خود، مشکلتراشی میکنم
ز اشک خود بر آتش دل، آبپاشی میکنم
باز طبعم بیشتر، آتشفشانی میکند
ز انزلی تا بلخ و بم را، اشک من گل کرده است
غسل بر نعش وطن، خونابه دل کرده است
دل دگر پیرامن دلدار را، ول کرده است
بر زوال ملک دارا، نوحهخوانی میکند
دست و پای گله با دست شبانشان بستهاند
خوانی اندر ملک ما، از خون خلق آرستهاند
گرگهای آنگلوساکسون، بر آن بنشستهاند
هیئتی هم بهرشان، خوانگسترانی میکند!
رفت شاه و رفت ملک و رفت تاج و رفت تخت
باغبان زحمت مکش، کز ریشه کندند، این درخت
میهمانان وثوق الدوله، خونخوارند سخت
ای خدا با خون ما، این میهمانی میکند!
ای وثوق الدوله! ایران، ملک بابایت نبود؟
اجرت المثل متاع، بچگیهایت نبود
مزد کار دختر هر روزه، یکجایت نبود
تا که بفروشی به هر کو، زرفشانی میکند!
ماشاالله بود یک دزد، این هزار اندر هزار
یک شتر برده است آن و این قطار اندر قطار
این چه سری بود؟ رفت آن پای دار، این پایدار
باز هم صد ماشاالله زندگانی میکند!
یارب این مخلوق را از چوب بتراشیدهاند؟
بر سر این خلق، خاک مردگان پاشیدهاند؟
در رگ این قوم، جای حس و خون شاشیدهاند
کاین چنین با خصم جانش، رایگانی میکند!
نه به حال خویشتن، این مردم افسرده را
مردهاند این مردم، آگه کن آزرده را
به که تقسیمش کنند، این ملک صاحبمرده را
تا بردش آن کس که بهتر پاسبانی میکند!
ای عجب دندان ز استقلال ایران کندهاید!
زنده ای ملت! سوی گور، از چه بخرامندهاید؟
دست از تابوت بیرون آورید، ار زندهاید!
گفته شد کاین نیممرده سختجانی میکند!
این که بینی، آید از گفتار (عشقی) بوی خون
از دل خونینش این گفتار میآید برون
چشم بد مجرای این سرچشمه خون تاکنون
زین سپس ریزش ز مجرای زبانی میکند!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن نشاندهنده اضطراب عمیق و ناامیدی نویسنده نسبت به معاهدهای است که بین دولتهای انگلستان و ایران منعقد شده است. نویسنده این قرارداد را به عنوان معاملهای برای فروش وطن خود تلقی میکند و از عاطفه و احساسات شدیدش در این زمینه سخن میگوید. او نسبت به سرنوشت کشورش نگران است و میگوید که این معامله روح او را آشفته کرده است. اشعاری که نوشته، تصویرگر درد و اندوه او و مردم ایران است و به تفصیل به تخریب هویت ملی و استقلال کشور اشاره دارد. او از خیانتهای رهبران و غارت سرمایههای ملی سخن میگوید و خواستار بیداری مردم از خواب غفلت است. در نهایت، این متن ترکیبی از احساسات عاشقانه نسبت به وطن و ناامیدی از وضعیت موجود است.
هوش مصنوعی: با عشق به سرزمینم، مطالب زیر را در اینجا ثبت میکنم، شاید بعد از من یادگاری بماند و باعث آمرزش روح من شود. باید فهمید که این اشعار تنها نتیجه احساسات ناشی از توافق بین دولتهای انگلستان و ایران است که از دل من برآمده و برای من، این قرارداد جز «فروش ایران به انگلستان» معنای دیگری نداشته است! به این خاطر، با آگاهی از این موضوع، هر روز و شب در اضطراب هستم. هر بار که قدم بر میدارم، فکر میکنم روی خاکی راه میروم که تا دیروز متعلق به من بوده و حالا برای دیگری است! هر وقت که آب میخورم، میدانم که این آب . . . و همین طور. به همین دلیل، هر لحظه نفرینی به افرادی که این معامله را انجام دادند میفرستم. مدتهاست که اشعار و مقالات مختلفی در این زمینه نوشتهام، ولی چون کسی را نداشتم که آنها را ثبت و حفظ کند، بیشتر آنها فراموش شدهاند و اثری از آنها باقی نمانده است. تنها ابیات زیر است که از میان آنها در ذهنم باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: هرچقدر که سعی میکنم از گفتن احساسات و رازهای دلم دوری کنم، در واقع خودم را بیشتر با مشکل روبرو میکنم.
هوش مصنوعی: با اشکهای خود روی آتش دلم آب میریزم، اما این کار باعث میشود که آتش درونم بیشتر شعلهور شود.
هوش مصنوعی: از انزلی تا بلخ و بم، اشکهای من زمین را پوشانده است. در حالی که بر پیکر وطن غسل میکنم، دلام از غم و خون جریحهدار شده است.
هوش مصنوعی: دل دیگر به دور و بر معشوق نمیچرخد و از خوشیها و نعمتهای دنیا فاصله گرفته است، حالا در فراق او به سوگواری و نالهسرایی مشغول است.
هوش مصنوعی: گله را زیر نظر شبانانشان نگه داشتهاند و در این سرزمین، از خون مردم به دور ماندهاند.
هوش مصنوعی: دشمنان آنگلوساکسون، به آسودگی بر آنجا نشستهاند و برای آنها تدارکات و امکاناتی فراهم شده است!
هوش مصنوعی: شاه و کشور و تاج و تخت همه از بین رفتند. ای باغبان، زحمت نکش، چون این درخت را از ریشه براندند.
هوش مصنوعی: میهمانان وثوق الدوله بسیار خشن و خطرناک هستند. کاش خدا ما را از این وضعیت نجات دهد، زیرا آنها با خون ما به جشن و مهمانی پرداختهاند!
هوش مصنوعی: ای وثوق الدوله! آیا ایران، سرزمین پدرت نبود؟ حق و حقوق تو در برابر آنچه که در دوران کودکیات به دست آوردی، چه قدر میشود؟
هوش مصنوعی: دختر هر روز زحمت میکشد و ارزش کار او در یک جا مشخص نیست که بتوانی آن را به هر کسی بفروشی؛ او به گونهای درخشان و خیرهکننده است که همه جا میدرخشد!
هوش مصنوعی: دزد باهوشی وجود دارد که توانسته در یک زمان، هزار عدد شتر را به سرقت ببرد، به طوری که هر یک از آنها در صفی مرتب قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: این سوال به چه رمزی اشاره دارد؟ آن کسی که به دار رفت، رفت و این نفر که باقی مانده است، هنوز زندگیاش ادامه دارد و به خوبی پیش میرود!
هوش مصنوعی: ای خدا، آیا این موجودات را از چوب ساختهاند؟ آیا بر سر آنها خاک مردگان ریختهاند؟
هوش مصنوعی: در دل این قوم، احساس و شوق و عشق به زندگی وجود دارد، به طوری که آنها با دشمنان خود به راحتی کنار میآیند و از حق خود دفاع نمیکنند.
هوش مصنوعی: این مردم افسرده، حال خود را نمیدانند و در واقع مردهاند. به اینها خبر بده که دلشان را روشن کنند و از اندوه بیرون بیایند.
هوش مصنوعی: بهتر است این سرزمین را به کسی بسپارند که بهتر قادر است از آن حفاظت کند.
هوش مصنوعی: شگفتا که دندان استقلال ایران را کندهاید! ملت زنده است، اما چرا به سوی گور میروید و از آن دور نمیشوید؟
هوش مصنوعی: اگر زنده هستید، دستتان را از تابوت بیرون بیاورید! گفته شده که این نیمهمرده تلاش زیادی میکند.
هوش مصنوعی: اینکه میبینی، به خاطر کلام عشق است. بوی خون از دل زخمیاش در این سخنان آشکار میشود.
هوش مصنوعی: چشم بد باعث شده که این چشمه خون به این شکل تا کنون ریخته شود و از راه زبان به این وضعیت دچار شده است!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.