الحمدلله الذی نور وجه حبیبه بتجلیات الجمال فتلالامنه نوراً، و ابصر فیه غایات الکمال ففرح به سروراً، فصدره علی یده و صافاه و آدم لم یکن شیئاًمذکورا و لا القلم کاتباً و لااللوح مسطوراً، فهو مخزن کنزالوجود و مفتاح خزاین الجود و قبلة الواجد و الموجود و صاحب لواء الحمد و المقام المحمود، الذی لسان مرتبته یقول:
وانیو ان کنت بن آدم صورة
فلیفیه معنی شاهد بابوتی
شعر
گفتا به صورت ار چه ز اولاد آدمم
از روی مرتبت به همه حال برترم
چون بنگرم در آینه عکس جمال خویش
گردد همه جهان به حقیقت مصورم
خورشید آسمان ظهورم، عجب مدار
ذرات کاینات اگر گشت مظهرم
ارواح قدس چیست؟ نمودار معنیم
اشباح انس چیست؟ نگهدار پیکرم
بحر محیط رشحهای از فیض فایضم
نور بسیط لمعهای از نور ازهرم
از عرش تا به فرش همه ذرهای بود
در پیش آفتاب ضمیر منورم
روشن شود ز روشنی ذات من جهان
گر پردۀ صفات خود از هم فرو درم
آبی که زنده گشت از او خضر جاودان
آن آب چیست؟ قطرهای از حوض کوثرم
آن دم کزو مسیح همی مرده زنده کرد
یک نفخه بود از نفس روح پرورم
فی الجمله مظهر همه اشیاست ذات من
بل اسم اعظمم، به حقیقت چو بنگرم
صلوات الله و سلامه علیه و علی اصحابه و صحبه اجمعین.
اما بعد: کلمهای چند در بیان مراتب عشق بر سنن سوانح بزبان وقت املاء کرده میشود، تا آینه معشوق هر عاشق آید، با آنکه رتبت عشق برتر از آنست که بقوت فهم وبیان پیرامن سراپردۀ جلال او توان گشت، یا بدیدۀ کشف و عیان بجمال حقیقت او نظر توان کرد.
تعالی العشق عن فهم الرجال
و عن وصف التفرق و الوصاف
متیماجل شیئیعن خیال
یجل عن الاحاطة و المثال
به تتق عزت محتجب است و بکمال استغنا متفرد، حجب ذات او صفات اوست و صفاتش مندرج در ذات، و عاشق جمال او جلال اوست و جمالش مندمج در جلال؛ علی الدوام خود با خود عشق میبازد و بغیر نپردازد. هر لحظه از روی معشوقی پرده براندازد و هر نفس از راه عاشقی پردۀ آغاز زد.
نظم
عشق در پرده مینوازد ساز
عاشقی کو که بشنود آواز؟
هر نفس پردهایدگر سازد
هر زمان زخمهایکند آغاز
همه عالم صداینغمه اوست
که شنید این چنین صدایدراز؟
راز او از جهان برون افتاد
خود صدا کینگاه دارد راز؟
سر او از زبان هر ذره
خود تو بشنو که من نیم غماز
هر زمان بهر زبان راز خود باسمع خود گوید، هردم بهر گوش سخن از زبان خود شنود، هر لحظه بهر دیده حسن خود را بر نظر خود عرضه دهد، هر لمحه بهر روی وجود خود را بر شهود خود جلوه دهد، وصف او از من شنو:
یحدثنی فی صامت ثم ناطق
و غمزعیون ثم کسر الحواجب
دانی چه حدیث میکند در گوشم؟ میگوید:
عشقم که در دو کون مکانم پدید نیست
عنقای مغربم که نشانم پدید نیست
ز ابرو و غمزه هر دو جهان صید کردهام
منگر بدان که تیر و کمانم پدید نیست
چون آفتاب در رخ هر ذره ظاهرم
از غایت ظهور عیانم پدید نیست
گویم بهر زبان و بهر گوش بشنوم
وین طرفهتر که گوش و زبانم پدید نیست
چون هرچه هست در همه عالم همه منم
مانند در دو عالم از آنم پدید نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به زیباییهای عشق و مقام معنوی انسان اشاره دارد و به تجلیات جمال الهی در وجود انسان و به ویژه در وجود پیامبر اسلام (ص) پرداخته است. شاعر به طور خاص بر این نکته تأکید دارد که عشق الهی فراتر از فهم بشری است و چهره حقیقی عشق و معنویت را نمیتوان با کلمات توصیف کرد.
عشق به عنوان یک ساز تازهنوا، همواره در حال دگرگونی و تجلی است و هر لحظه جلوهای نو از معشوق را در نزد عاشق نمایان میسازد. شاعر با پیچیدگی و زیباییشناسی خاصی، تجربههای عاشقانه و رازهای عشق را بیان میکند و نشان میدهد که وجود واقعی و غایت وجود، در درون خود عاشق نهفته است.
در نهایت، این اثر به تبلور و تجلی جمال الهی در کائنات و در وجود انسانی اشاره دارد و نشان میدهد که همه موجودات به نوعی انعکاسی از نور و جمال خداوند هستند. عشق، مانند آفتابی است که بر همگان میتابد و هر ذرهای از کائنات را روشن میکند.
هوش مصنوعی: خدا را شکر که چهره محبوبش را با تابش زیبایی روشن کرد، بهگونهای که نور او درخشید و نهایت کمال را در آن دید و از دیدنش شاد شد. در آغاز، او را در دستانش گرفت و با او ملاقات کرد، در حالی که آدم اصلاً چیزی نبود و نه قلمی به نوشتن آمده بود و نه الواحی نوشته شده بود. او گنجینه وجود و کلید ذخایر بخشش است، قبلهی پیدا و وجود و صاحب پرچم ستایش و مقام محمود است. این مقام به گونهای است که زبانش میگوید:
هوش مصنوعی: اگر تو به عنوان انسان در شکل ظاهری موجودی هستی، پس بگذار که معنای واقعی وجودت شبیه به اسطورهای باشد.
هوش مصنوعی: گفت: هرچند که من از نسل آدم هستم، اما از نظر مقام و رتبه، در هر حال از همه برترم.
هوش مصنوعی: هرگاه به آینه نگاه میکنم و تصویر خود را میبینم، تمام جهان برایم به صورت واقعی و قابل مشاهده جلوه میکند.
هوش مصنوعی: خورشید آسمان وجود من است، چقدر عجیب است که اگر اجزای عالم به وجود من تجلی کنند.
هوش مصنوعی: روح های پاک و مقدس چه معنایی دارند؟ نشانه های روح انسان چیست؟ در حفظ وجودم کوشا باش.
هوش مصنوعی: عالم وسیع و بیکران، تنها گوشهای از نعمتهای بیپایان من است. نور گستردهای که وجود دارد، تنها درخشش کوچک و مختصری از نور اصلی و جاودانی است که در وجود من نهفته است.
هوش مصنوعی: از آسمان تا زمین، همه چیز در مقابل نور دل روشنیبخشم، همچون ذرهای کوچک است.
هوش مصنوعی: اگر جوهر وجودم را نشان دهم، جهان روشن خواهد شد و اگر پرده ویژگیهای خود را کنار بزنم، حقیقت خود را نمایان میسازم.
هوش مصنوعی: آبی که موجب حیات خضر جاودان شده، چه آب باارزشی است؟ اینجا من تنها یک قطره از حوض کوثر را دارم.
هوش مصنوعی: روزی که مسیح مردهای را زنده کرد، این عمل حاصل یک دم و نفخه از نفس روحافزای من بود.
هوش مصنوعی: به طور کلی، من نمایانگر تمامی صفات الهی هستم و در واقع، به حقیقتی که نگاه کنم، خود را به عنوان اسم اعظم خدا میبینم.
هوش مصنوعی: درود و سلام خدا بر او و بر همراهان و یارانش باد.
هوش مصنوعی: اما در ادامه: اصطلاحاتی در بیان مراحل عشق وجود دارد که به شیوههای مختلف بیان میشود تا هر عاشق بتواند معشوق خود را بهتر بشناسد. با این حال، مقام عشق از آنچنان مرتبهای بالاتر است که نمیتوان با قدرت فهم و بیان، به عمق و جلال او دست یافت یا به زیبایی واقعی او با دیدی روشن نگریست.
هوش مصنوعی: عشق فراتر از درک مردان است و نمیتوان آن را با توصیف جدایی و ویژگیها بیان کرد.
هوش مصنوعی: هرگز چیزی که از تخیل فراتر رفته و قابل احاطه و مانند نیست، قابل تصور نخواهد بود.
هوش مصنوعی: عزت به شکلی پنهان شده و در کمال غنا و بینیازی قرار دارد. ویژگیهای او همانند خود او حجاب هستند و خود او در صفاتش نهفته است. کسی که عاشق زیبایی و عظمت اوست، نمیتواند زیباییاش را از عظمتش جدا کند. او همیشه در حال عشق ورزیدن به خود است و به غیر از خود، با کسی ارتباط برقرار نمیکند. هر لحظه از زیبایی معشوق خود پرده برداری میکند و در هر نفس از طریق عشق به معشوق آغاز جدیدی را رقم میزند.
هوش مصنوعی: عشق در خفا و پنهانی مانند یک موسیقی زیبا نواخته میشود، اما آیا کسی هست که این صدای دلنشین را بشنود و قدر آن را بداند؟
هوش مصنوعی: هر لحظه پردهای جدید برمیدارد و در هر زمان، زخمهای تازه به صدا درمیآورد.
هوش مصنوعی: تمام جهان صدای نغمۀ اوست، آیا کسی این صدا را شنیده که در این شکل و به این وسعت طنینانداز است؟
هوش مصنوعی: رازی که او دارد از دنیای خارج پنهان مانده، خود صدایی دارد که در این لحظه به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: از هر ذرهای بپرسید که چه کسی اینجا است، او فقط تو را معرفی میکند و من را به عنوان سخنگو نخواهد شناخت.
هوش مصنوعی: هر زمانی که یک زبان رازهای خود را با گوش خود میشنود، هر لحظه به هر گوش محتوای سخن را از زبان خود میشنود، در هر لحظه زیبایی خود را در نظر خود ارائه میدهد، و در هر آن وجود خود را به شکلی در شهود خود نمایان میکند. توصیف او را از من بشنو.
هوش مصنوعی: این فرد با نگاهش داستانهایی را برای من تعریف میکند، گویی که هم در سکوت و هم در سخن، احساساتش را منتقل میکند. او با چشمانش پیامهایی میفرستد و سپس با حرکت ابروانش، معنا را بیشتر میکند.
هوش مصنوعی: عشق من، که در دو جهان جایی ندارد، مانند پرندهای افسانهای است که نشانی از آن پیدا نیست.
هوش مصنوعی: از زیبایی و ناز ابرو و چشمچرانیت، دنیای عاشقانه را تسخیر کردهام. نگاه نکن که سلاحی مانند تیر و کمان در دست ندارم.
هوش مصنوعی: من مانند آفتابی هستم که در چهره هر ذره وجود دارد، اما از شدت روشناییام، حضورم قابل مشاهده نیست.
هوش مصنوعی: میگویم که برای هر زبانی و هر کسی میخواهم بشنوم، اما جالبتر این است که نه گوش دارم که بشنوم و نه زبانی که بگویم.
هوش مصنوعی: همه چیز در جهان نشان من است و من تجلی همه موجودات هستم، مانند اینکه هیچ چیز دیگری در این دو جهان وجود ندارد جز من.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.