عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵ دل در غم تو بسی پریشانی کرد حال دل من چنان که میدانی کرد دور از تو نماند در جگر آب مرا از بسکه دو چشمم گهرافشانی کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از غم و پریشانی دلش به خاطر دوری معشوق صحبت میکند. او میگوید که دلش به شدت در اندوه است و با دوری معشوق، دلش سخت رنج میبرد. چشمانش نیز پر از اشک و غم است و این حالت او را آزار میدهد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم تو بسیار ناتوان و مضطرب شده است، حالتی دارم که خودت بهتر از هرکسی میدانی.
هوش مصنوعی: دور بودن از تو باعث نمیشود که دل من آرام بگیرد، چون چشمانم به قدری اشک ریختهاند که نمیتوانم حس آرامش را تجربه کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق آمد و صد گونه پریشانی کرد
در چهرهٔ دل هزار ویرانی کرد
ای دل چو رسید غم کجا دانی شد
وی جان چو ضرورت است چه توانی کرد
با من سر زلفش ار پریشانی کرد
دوشم لب او ببوسه مهمانی کرد
لب بر لب من نهاد و در خواب شدم
گفتا تو شکر خواب چنین دانی کرد
دی بی تو به چشمم مژه پیکانی کرد
بر تن همه موی من مغیلانی کرد
حال شب من مپرس کز هجر رخت
بر مور دلم بلا سلیمانی کرد
هر بنده که بر در تو دربانی کرد
حاتم صفت آغاز زرافشانی کرد
گسترده فلک چو خوان احسان تو دید
صد ثور بجای بره قربانی کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.