عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷ آن دوستی قدیم ما چون گشته است؟ مانده است به جای؟ یا دگرگون گشته است؟ از تو خبرم نیست که با ما چونی باری، دل من ز عشق تو خون گشته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از تغییر و تحول در دوستی قدیمی سخن میگوید. شاعر از حال دوستش بیخبر است و احساس دلتنگی و عشقش به او، دلش را رنجانده است. درواقع، این شعر به دلتنگی و تغییر روابط اشاره دارد.
هوش مصنوعی: دوستی قدیمی ما چه تغییراتی کرده است؟ آیا همچنان برقرار است؟ یا اینکه دستخوش تغییر شده است؟
هوش مصنوعی: من از احوال تو بیخبرم که با ما چه میکنی، اما دل من به خاطر عشق تو به شدت آزرده و زخمخورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روی تو ز مشک زلف قارون گشت ست
زلف تو ز عکس روی میگون گشته است
مستانه دو چشم تو دژم چون گشت ست
گفتی که برشک هر دو پرخون گشته است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.