می بیاور ساقیا، تا خویشتن را کم زنیم
کار خود چون زلف خوبان در هم و برهم زنیم
از سر مستی همه دریای هستی بر کشیم
فارغ آییم از خود و هر دو جهان را کم زنیم
بگسلیم از هم طناب خیمهٔ هفت آسمان
خیمهٔ همت ورای نیلگون طارم زنیم
لایق میدان ما چون نیست نه گوی فلک
شاید ار چوگان زلف یار خم در خم زنیم
جام کیخسرو به کف داریم پس شاید که ما
دم به دم در بزم وصل یار جام جم زنیم
چون درآید از در او، در پایش اندازیم سر
دست در زلف درازش گاهگاهی هم زنیم
خاک روییم از سر کویش به جاروب وفا
ور بماند گردکی، از دیده او را نم زنیم
پای چون روحالقدس بر دیدهٔ صورت نهیم
آتشی از سوز دل در سنگر آدم زنیم
خرمن هستی به باد بینیازی در دهیم
دست در فتراک صاحب همت اعظم زنیم
شیخ ربانی بهاء الحق والدین آنکه ما
بوسه بر خاک درش چون قدسیان هر دم زنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که وارد شود تا او و دیگران بتوانند از خود کاسته و به مستی و خوشی بپردازند. او خواهان فراموشی خود و دنیای بیرونی است و میخواهد از بندهای محدودکننده رها شود. با استفاده از نمادهایی مانند خیمه هفت آسمان و جام کیخسرو، شاعر به دنبال دستیابی به عشق و وصال یار است. همچنین، او بر اهمیت وفا و احترام به معشوق تأکید میکند و با بجا آوردن اعمالی چون بوسیدن خاک درگاه یار، ارزش و مقام او را بالا میبرد. در نهایت، شاعر خواستار آتش عشق و نیاز به وصال است و به نیایش و احترام به معشوق میپردازد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و می را بیاور تا خود را فراموش کنیم و به همین خاطر، کارهای خود را مانند زلفهای زیبا درهم و برهم کنیم.
هوش مصنوعی: در حالتی از نشئگی، همه چیز را در خود جمع کنیم و از دغدغههای خود و دنیای بیرون آزاد شویم.
هوش مصنوعی: ما از هم جدا میشویم تا بندهای آسمان را پاره کنیم و با ارادهای قوی، بالاتر از آبی آسمان، برپا کنیم.
هوش مصنوعی: در میدان عشق، هیچکس به پای ما نمیرسد، شاید اگر موهای معشوق را به شکل زیبا و خمیده بیاراییم، بازی گوی و چوگان جذابتر شود.
هوش مصنوعی: ما جام کیخسرو را در دست داریم، بنابراین شاید بتوانیم هر لحظه در مهمانی وصال یار، جام جم را پر کنیم.
هوش مصنوعی: وقتی او وارد شود، ما سر خود را به نشانه احترام به پایش میگذاریم و گاهی نیز دست خود را در میان زلفهای بلندش میزنیم.
هوش مصنوعی: ما از خاک در و دیوار کوی تو، با وفاداری و محبت، جارو میزنیم و حتی یک ذره غبار برنمیداریم تا هیچ نشانی از آن در چشم ما نماند.
هوش مصنوعی: اگر پای خود را مانند روحالقدس بر چشمان خود قرار دهیم، آتشی از سوز دل در قلب انسان ایجاد کنیم.
هوش مصنوعی: با بینیازی و عدم وابستگی، داراییها و هستیامان را در دامن یک هدف بزرگ و والا قرار میدهیم. در این مسیر، به دنبال فردی با اراده و همت بلند میگردیم که بتواند ما را به تحقق این اهداف یاری دهد.
هوش مصنوعی: شیخ ربانی، بهاء الحق والدین، شخصی است که ما هر لحظه به نشانه احترام و عشق، بر خاک درگاهش بوسه میزنیم؛ همانند فرشتگان.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیز تا ما یک قدم بر فرق این عالم زنیم
وین تن مجروح را از مفلسی مرهم زنیم
تیغ هجران از کف اخلاص بر حکم یقین
در گذار مهرهٔ اصل بنی آدم زنیم
جمله اسباب هوا را برکشیم از تن سلب
[...]
کی بود جانا که آتش اندرین عالم زنیم
ملت کفر و مسلمانی به هم درهم زنیم
و آنگهی از جنت و فردوس و دوزخ بگذریم
خیمۀ جان را برون از کون و کان محکم زنیم
پس نشینیم با تو و با تو همی شربت خوریم
[...]
خیز یارا تا بمیخانه زمانی دم زنیم
آتش اندر ملکت آل بنی آدم زنیم
هر چه اسبابست جمع آئیم و پس جمع آوریم
پس بحکم حال بیزاری همه برهم زنیم.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.