بخش ۲۲ - ذکر شهادت عمروبن خالد صید اوی رحمه الله علیه
وهب کشته شد چون به میدان کین
ز یاران شاهنشه راستین
گه عمر بن خالد آمد فراز
که در یاری شه شود رزمساز
مرآن پر هنر نامدار سترگ
ز صیداویان بود مردی بزرگ
سواری تنومند و شمشیر زن
قوی پنجه و پر دل و صف شکن
زشه خواست دستوری و شد به جنگ
ز خون دست و تیغ یکی کردرنگ
سواران بسیار از زین فکند
نگون گشت خود هم ززین و سمند
قدم سرخ رو سوی میدان نهاد
بدو رحمت از داور پاک باد
چو او کشته شد پور نام آورش
که خالد بدی نام نیک اخترش
به جنگ اندر آویخت با آن سپاه
سرو جان خود کرد قربان شاه
پس آمد دمان سعد بن حنظله
به پیگار چون شرزه شیر یله
بکشت و بیانداخت مردان چند
به تیغ از دلیران بسی سر – فکند
هم آخر به تیغ ستم شد شهید
درودش رساد از خدای مجید
پس از عمرو و عبدالله پاکزاد
برفت و روان شاه دین را بداد
پس از او به شاهنشه خسروان
ببخشید وقاص مالک روان
پس از وی به خلد برین بست بار
شریح ابن عبدالله نامدار
فردی بر روانشان ز یزدان رساد
که بودند فرخنده و پاکزاد
سر و جان به دادار بفروختند
عوض گنج رمت بیاندوختند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.