ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۹۸ دلدار من آنحوروش امروز بگاه آورد بگرمابه در آنروی چو ماه نازک تن خود را که حریریست سفید پوشید ز دیده ها بدانموی سیاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این قسمت به توصیف معشوق خود میپردازد که امروز به حمام آمده و به زیبایی مانند ماه میدرخشد. او بدن نازک و لطیفش را که همچون حریر سفید است، با موی سیاه پنهان کرده و این زیبایی را از دیدگان دیگران دور نگه داشته است.
هوش مصنوعی: دوست خوب من امروز به گرمابه آمده است و در آنجا چهرهای مانند ماه دارد.
هوش مصنوعی: دختری با تن نازک و لطیف، مانند حریر سفید، خود را از نگاه دیگران پنهان کرده است و موهای سیاهش را به نمایش گذاشته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با روز رخ تو گرچه ای دوست چو ماه
از روز و شب جهان نبودم آگاه
بنمود چو چشم بد فروبست آن ماه
شبهای فراق تو مرا روز سیاه
اندر شش و چار غایب آید ناگاه
در هشت و دو اسب خویش دارد کوتاه
در هفتم و سوم بفرستد چیزی
اندر نه و پنچ و یک بپردازد راه
گویند که معشوق تو زشتست و سیاه
گر زشت و سیاهست مرا نیست گناه
من عاشقم و دلم بر او گشته تباه
عاشق نبود ز عیب معشوق آگاه
بر دل دارد لاله یکی داغ سیاه
دارد سمن اندر زنخش سیمین چاه
بر فرق سر نرگس از زر کلاه
بر فرق سر چکاوه یک مشت گیاه
تا دست من از دامن تو شد کوتاه
دستی زده ام بدامن ناله و آه
یا در دل تو اثر کند ناله من
یا خرمن عمر من بسوزد ناگاه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.