ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۱ افتاد گره بر تن مجروح سقیم چون قطره اشک بر رخ زرد یتیم زینسان که منم مرا مسیحی باید تا به کند از رنج تن زار الیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از درد و رنجی که بر جانش افتاده سخن میگوید و به تشبیه آن به قطره اشک بر صورت یتیم پرداخته است. او احساس میکند که باید مانند مسیح، یکی او را نجات دهد و از آلام جسمی و روحیاش رهایی بخشد.
هوش مصنوعی: مشکلی به وجود آمده و زخم و درد بر تن بیمار چیره شده است، مانند قطره اشکی که بر چهره رنگپریده یتیمی میافتد.
هوش مصنوعی: از آنجا که من چنین شخصیتی هستم، باید مرا مانند مسیح بدانند تا بتواند از درد و رنج بدن نحیف من کاسته شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دارم ز خدا خواهش جنات نعیم
زاهد به ثواب و من به امید عظیم
من دست تهی میروم او تحفه به دست
تا زین دو کدام خوش کند طبع کریم
بیجادۀ لولوی تو سیم اندر میم
بازیدن عشق تو امید اندر بیم
سیم اندر سنگ باشد ، ای در یتیم
چون در بر تو دل چو سنگ اندر سیم
چون نیست مقام ما در این دهر مقیم
پس بی می و معشوق خطائیست عظیم
تا کی ز قدیم و محدث امیدم و بیم
چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم
ای روی تو پاکیزهتر از کف کلیم
آنرا مانی که کرد احمد به دو نیم
تا آن رخ یوسفی به ما بنمودی
ما بر سر آتشیم چون ابراهیم
ای سایهٔ آنک ملک او هست قدیم
تا چند از این ملک چو گوزی به دو نیم
یک رویه کن این کار که سهلست و سلیم
ملکست نه بازیچه، والملک عقیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.