ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۰ در چشم تو باشد سخنم سحر حلال و اندر دهنت سخن بود تنگ مجال و آنگه که سخن زان تن نازک رانم باشد سخنم لطیف تر ز آب زلال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و دلنشینی سخن گفتن اشاره میکند. او میگوید که سخنانش در چشم معشوق جادویی و حلال است و در دهان او محدودیت دارد. زمانی که از آن تن لطیف سخن میگوید، سخنانش به نرمی و لطافت آب زلال میماند.
هوش مصنوعی: سخنان من در چشمان تو جادویی و سحرآمیز است و در دهانت، امکان بیان آن محدود است.
هوش مصنوعی: زمانی که درباره آن بدن ظریف سخن میگویم، کلامم نرمتر و لطیفتر از آب زلال است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سه چیز ببرد از سه چیز تو وصال
از رخ گل و از لب مل و از روی جمال
سه چیز ببرد از سه چیزم همه سال
از دل غم و از رخ نم و از دیده خیال
هر نَعت که از قبیل خیرست و کمال
باشد ز نُعوت ذات پاک متعال
هر وصف که در حساب شرّست و وبال
دارد به قصور قابلیات مآل
در هجر همی بسازم از شرم خیال
در وصل همی بسوزم از بیم زوال
پروانه شمع را همین باشد حال
در هجر نسوزد و بسوزد ز وصال
از حمله سمند تو ، ز آسیب نعال
لرزان کند اجزای زمین از زلزال
وز هیبت تیغ تو عدو را مه و سال
الماس رود بجای خون از قیفال
نسگالیده وصال آن مه نیک سگال
افکنده بند با طرب و حسن و جمال؟
هر چند وصال خوش بود در همه حال
خوشتر نبود ز ناسگالیده وصال
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.