ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۸ آن دم که خم عشق بجوش آمده بود جان از سر مستی بخروش آمده بود روزی که بما کاسه می میدادند از هر طرفی صدای نوش آمده بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به حالت عشق و شوق میپردازد. در آن لحظه ای که عشق به اوج خود رسیده، روح از سر مستی سرشار شده است. روزی که به آنها مینوشیدند، از همه جا صدای شادی و سرور به گوش میرسید.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق به اوج خود رسیده بود، جانم از خوشحالی و سرخوشی به تپش و هیجان افتاده بود.
هوش مصنوعی: در روزی که به ما شراب میدادند، از هر سو صداهای خوشی به گوش میرسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن دم که خم عشق بجوش آمده بود
جان از سر مستی بخروش آمده بود
روزیکه بما کاسه می میدادند
از هر طرفی صدای نوش آمده بود
دوشت گویا دل به خروش آمده بود
وز ساغر درد جرعهنوش آمده بود
کز غصه سپهر خاک بر سر مَیکرد
خون در تن قدرسیان به جوش آمده بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.