ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۸ ما را فلک از دوست اگر دور افکند ور همچو بنات نعشمان ز هم بپراکند صد شکر که بر رغم فلک بار دگر گشتیم بهم چو عقد پروین پیوند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به فاصله و جدایی از دوست اشاره میکند و میگوید حتی اگر سرنوشت ما را از هم دور کند، خوشحالم که بار دیگر مانند ستارههای پروین به هم پیوند خوردیم. برای او دوباره به هم رسیدن با دوست، ارزشمند و شکرگزاری دارد.
هوش مصنوعی: اگر در آسمان، سرنوشت ما را از دوست دور کند و یا مانند دختران نعش، ما را از هم جدا کند، باز هم...
هوش مصنوعی: بسیار خوشحالم که با وجود تمام مشکلات و سختیها توانستیم دوباره به هم بپیوندیم، مانند پیوند ستارههای پروین.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف تو کمندیست همه حلقه و بند
خالی نبود ز حلقه و بند کمند
آن چاه بر آن سیم زنخدانت که کند؟
ور خود کندی مرا بدو در که فکند
صد ره گفتم که با من از عهد مخند
تا من به تو باشم از جهانی خرسند
این پند ترا نیامد آن روز پسند
هین خیز و دهل در چو بنپذیری پند
یک قوم در اختیار خود بی خبراند
یک قوم در اختیار حق در خطراند
بگذشته ز راه هر دو قومی دگراند
کز خود نه بخویشتن همی درگذرند
بیهوده بر آزار من ، ای سرو بلند
تیغت شستی بخون و خوردی سوگند
گر من بهلاک خویش گشتم خرسند
باری تو ز خویشتن چنین بد مپسند
در بندم از آن دو زلف بند اندر بند
نالانم از آن عقیق قند اندر قند
ای وعدهٔ فردای تو پیچ اندر پیچ
آخر غم هجران تو چند اندر چند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.