ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۱ چون نرکس تو غمزه جادو بگشود از جمله گلها قصب السبق ربود سحرش بنگر که با همه مستی خویش در صبحدم آفتاب زردی بنمود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: نرگس با نگاه جادوییاش، رقیب گلها شد و برتری را از آن خود کرد. سحر و جاذبه او، حتی در حال مستی، به طوری بود که در صبح زود رنگ زرد آفتاب را به چالش میکشید.
هوش مصنوعی: به مانند نرگس، وقتی که با ناز و غمزه خود جادو میکند، از میان تمام گلها پیشتاز میشود و همه را تحتتأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: به صبحگاه که برسد، زیبایی او را ببین که با وجود تمام شگفتیهایش، در روشنایی طلوع آفتاب، رنگی زرد و دلفریب به نمایش میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
...
...
بفنود تنم بر درم و آب و زمین
دل بر خرد و علم به دانش بفنود
اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود
اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار ترا دلبر ما باید بود
ز اول که مرا عشق نگارم بر بود
همسایه به شب زناله من نغنود
کم گشت کنون ناله که عشقم بفزود
آتش چو همه گرفت کم گردد دود
آن دل ، که ببند عشق کس بسته نبود
عشق تو بیامد و ببست و بربود
ای ماه ز رشک روی تو ناخشنود
در حال دل بنده چه خواهی فرمود ؟
گر مرگ برآورد ز بدخواه تو دود
زآن دود چنین شاد چرا گشتی زود
چون مرگ ترا نیز بخواهد فرسود
از مرگ کسی چه شادمان باید بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.