دختران ضمیر ابن یمین
همه چستند و چابک و چالاک
در پس پرده طبیعت خویش
آنچنانشان بپروریدم پاک
که اگر هم بدست نامحرم
افکندشان فلک ندارم باک
ببلاغت رسیده اند و کفو
نیست شوئی و من ازین غمناک
ور بدین خواجگان که کفو نیند
میدهمشان ز شومی افلاک
بره و رسم جاهلیتشان
کرده باشم بزندکی در خاک
حال ابناء روزگار اینست
نیتم نیست بعد ازین الاک
نزنم دم بشعر تا بزیم
جز باطرای خواجه لولاک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون مراغه کند کسی بر خاک
چون برد خاک او چه دارد باک
گر کنم جامه ها ز پیری چاک
زآن ندارد به جبه پیری باک
گر نشاطی که در تن آمده بود
به جوانی نشد به پیری پاک
مژده مرگ پیری آرد و بس
[...]
ای چو نام تو اعتقاد تو پاک
انجم همت تو بر افلاک
غایت شادی تو از رادی
غارت رادی تو از املاک
جرم خوان قمر ترا سفره
[...]
ذات او را نبرده ره ادراک
عقل را جان و دل در آن ره چاک
پنج نوبتزنِ شریعت پاک
چار بالشنِهِ ولایت خاک
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.