گنجور

 
ابن یمین

ای همای همت عالی تو

کر کسان چرخ را کرده شکار

از هوای مجلست باز آمدم

انزوا کردم چو سیمرغ اختیار

همچو صعوه دم زدم بر رنگ از آن

شد حریفت عندلیب آسا هزار

یک بطی می هست چون چشم خروس

جلوه ئی کن سوی من طاووس وار

تا بشادی هردو چون زاغ کمان

گوشه ئی گیریم رغم روزگار

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode