گنجور

 
ابن یمین

آنها که داشتند شدند و گذاشتند

زانسان گذاشتند که گوئی نداشتند

باد فنا ز خاک اثرشان ربود از آنک

نقشی بر آب از آتش شهرت نگاشتند

نیک اختر آنگروه که بر کار روزگار

فکری سزای اهل بصیرت گماشتند

اندر جهان چو کفه میزان ز راستی

کردند دل تهی ز زر و سر فراشتند

زان پیشتر که باز ستانندشان بزور

چیزی که داشتند برغبت گذاشتند

ابن یمین ز نعمت دنیا بروزه باش

چون زان نه ئی که در پی شامند و چاشتند

زحمت مکش که دانه مرغ حیات تو

بر چشمه سار کوثر و تسنیم کاشتند