گنجور

 
نجم‌الدین رازی

بدانکه اصناف موجودات با کثرت تنوع آن منقسم است به دو قسم روحانی و جسمانی و از آن دنیا و آخرت عبارت کنند و ملک و ملکوت گویند و غیب و شهادت خوانند و صورت و معنی تصوّر کنند و خلق و امر همین معنی دارد.

قسم روحانی آنست که حواس خمسه چون سمع و بصر و شم و ذوق و لمس آن را ادراک نتواند کرد و قابل قسمت و تجزّی و تحیّز نباشد.

و قسم جسمانی آنست که حواس خمسه آن را ادراک کند و قابل قسمت و تجزّی و تحیّز باشد و روحانی را بمناسبت آن عالم علوی و سفلی هست چنانکه جسمانی را بمناسبت این عالم علوی و سفلی هست و روحانی به نسبت نورانی و علوی لطیف آمد و جسمانی به نسبت ظلمانی پس بحسب ازدواج روحانی و جسمانی و تدبیر «سبحان الّذی خلق الازواج کلّها» چندین هزار عوالم مختلف و مراتب و مدارج و مدارک متنوّع بظهور پیوست بدایت ازدواج از علویّات روحانی و جسمانی کرد که افلاک و انجم نتیجهٔ آنست پس آن مرتبه از روحانی که بافلاک تعلق گرفت آن را نفوس سماوی گفتند و آن مرتبه از جسمانی که نفوس بدان تعلق گرفت آن را اجرام سماوی گفتند پس از نور عالم سماوی بازدواج نظر ارواح علوی در طبقات آسمان ملائکه متنوّع مناسب هر طبقه ای صنفی ملک بیافرید که «خلقت الملائکهٔ من نور» پس از ادوار فلکی بازدواج نظر نفوس سماوی عناصر اربعه چون آتش و هوا و آب و خاک بیافرید و از مرکز آتشی بازدواج نظر نفوس کواکب انواع جن و شیاطین بیافرید که «و خلق الجان من مارج من نار» و همچنین بحسب علو و سفل روحانی و علو و سفل جسمانی و ازدواج سفل روحانی بسفل جسمانی از انواع و اصناف نباتات و حیوانات آفرید که حصر و حدّ آن جز آفریدگار جلّ و عزّ نداند که «و ما یعلم جنود ربک الاّ هو» و از ازدواج روحانی چنین خبر داد که «اولم ینظروا فی ملکوت السّموات و الارض».

چنانکه آسمان را ملکوت اثبات کرد زمین را ملکوت اثبات کرد بلکه هر چیزی را ملکوتی مناسب آن اثبات کرد که: «فسبحان الذّی بیده ملکوت کل شی ».