غزل شمارهٔ ۵۶۵
عرقفشانی شبنم در این حدیقه گواه است
که هر طرف نگرد دیده انفعال نگاه است
حساب سایه و خورشید هیچ راست نیاید
متاع منتظران زنگ و حسن آینهخواه است
غبار دشت عدم را کدام فعل و چه طاعت
ز ما اگر همه آهنگ سجده است گناه است
به هرکجا اثر جلوهات نقاب گشاید
حقیقت دو جهان ماجرای برق و گیاه است
ز حال مردم چشمم توان معاینه کردن
که در محیط غمت خانهٔ حباب سیاه است
سراغ عافیتی نیست در قلمرو امکان
برای شعلهٔ ما درگذار خویش پناه است
طریق عالم عجزی سپردهایم که آنجا
سر غرور چو نقش قدم گل سر راه است
ز فقر شیفتهٔ جاه غیر مرگ چه فهمد
که شمع را سر و برگ نفس به بند کلاه است
کتان نهایم ولیکن ز بار منت عشرت
بر آبگینهٔ ما سنگ به ز پرتو ماه است
توان ز گردش رنگم به درد عشق رسیدن
دل گداخته آبی به زیر این پر کاه است
چو صبح در قفس زخم آرزوی تو دارم
تبسمی که غبار هزار قافله آه است
بهمحفلیکه دهد سرمهات صلای خموشی
خروش ساز قیامت صدای تار نگاه است
به خانمان نکشد آرزوی الفت بیدل
مثال وحشی ما را خیال آینه چاه است
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: بیدل نشر نگاه | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...