غزل شمارهٔ ۲۲۸۶
زندگی را از قد خم عبرت آگه میکنم
وقف رعنایی بساطی داشتم ته میکنم
پوچ مییابم سر و برگ بساط اعتبار
این کتانها را خیال پرتو مه میکنم
در خرابات تغافل درد هم ناصاف نیست
چشم اگر پوشم جهانی را منزه میکنم
ضبط دل در قطع تشویش املها صنعتیست
چون گهر زین یک گره صد رشته کوته میکنم
یک نفسگر سر به جیبم واگذارد روزگار
یوسفستانها خمیر از آب این چه میکنم
مزد کار غفلت اینجا انفعالی بیش نیست
کوشش مزدور خوابم روز بیگه میکنم
حلقهٔ قامت مرا صفر کتاب یأس کرد
نالهای گر میکنم اکنون یکی ده میکنم
چون نفس موهومیام هر چند اجزای فناست
کوس هستی میزنم گر در دلی ره میکنم
شوق بیتاب است بیدل فهم معنی گو مباش
تا زبان میبوسدم کام الله الله میکنم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: بیدل نشر نگاه | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...