دلدار مقیم دل ما شد چه بجا شد
جایش به همین آینه واشد چه بجا شد
اسرار دهانش به جنون زد ز تبسم
آن پیرهن وهمقبا شد چه بجا شد
گرد نفسی چند که در سینه شکستیم
تعمیر دل یأس بنا شد چه بجا شد
آن ناله که صد صور قیامت به نفس داشت
پیش نگهت سرمهنوا شد چه بجا شد
چون سرو علم کرد مرا بیبری من
دست تهی انگشتنما شد چه بجا شد
احسان و کرم گرچه ندارد غم تمییز
آن لطفکه در کار گدا شد چه بجا شد
دل قطره ی اشکی شد و غلتید به پایت
این خون شده همچشم حنا شد چه بجا شد
از کسب صفا شد به دلم کشف معانی
آیینهام اندیشهنما شد چه بجا شد
زلفش که به خورشید فشاندی سر دامان
ازسرکشی خویش دوتا شد چه بجا شد
با روی توگل لاف طراوت زد ازآنرو
پامال ره باد صبا شد چه بجا شد
در سادهدلی عرض تمنای تو دادیم
بیمطلبی اندبشه نما شد چه بجا شد
عمری به هوا شبنم ما هرزهدویکرد
آخر ز حیا آبلهپا شد چه بجا شد
آن چشم که بستیم ز نظاره ی امکان
امروز به دیدار تو واشد چه بجا شد
دل میتپد امروز به امید وصالت
در خانهٔ ایینه هوا شد چه بجا شد
در گرد سحر جوهر پرواز هوا بود
بیدل نفس آیینهٔ ما شد چه بجا شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و تاثیرگذاری عشق و دلدادگی میپردازد. شاعر با واژههایی پر از احساس و تصویرسازی، به توصیف حالتی میپردازد که عشق دلدارش زندگیاش را دگرگون کرده است. از آینهوار شدن دل و رازهای عشق تا نالههایی که به صورت جلوههای معنوی در میآید، همه نشان از شدت محبت و شوق وصل دارد. شاعر حس میکند که حتی اشکهایش، به پاهای محبوبش میرسند و دلش آینهای از اندیشه و عشق شده است. در نهایت، این احساسات او را به درک عمیقتری از وجود خود و محبوبش میرساند. تمامی این عناصر حکایت از تحولی عمیق در زندگی عاطفی شاعر دارد.
هوش مصنوعی: عزیز ما در دل ما ساکن شد، چه خوب شد که مکانش در این آینه مشخص شد.
هوش مصنوعی: او با لبخندش رازهایی را فاش کرد که عقل را پریشان کرد و پیراهنش به شوق و شگفتی درآمیخت.
هوش مصنوعی: ما در دل خود ناامیدی را ساختیم و تلاشی که در زندگی کردیم، به خاطر نفسها و تلاشهای ناموفقمان به هدر رفت.
هوش مصنوعی: آن نالهای که میتوانست صدای قیامت را به گوش برساند، در حضور تو به سرود زیبایی تبدیل شد و به جایش نشسته است.
هوش مصنوعی: وقتی که درخت سرو به اوج بلندی خود رسید و من بدون کمک و یاری، دست خالی شدم، حالتی پیدا کردم که همگان به من نگاه کردند و سرزنشم کردند.
هوش مصنوعی: نیکوکاری و بخشندگی گرچه آزار دهنده نیست، اما تشخیص آن لطفی که در کار گدایان به وقوع پیوسته، چه معنایی دارد؟
هوش مصنوعی: دل مانند قطرهای اشک شد و به پایت افتاد، این خون که مثل حنا شده، چه زیبا و به جاست.
هوش مصنوعی: از کسب صفا به دلم، معانی جدیدی روشن شد و افکارم مانند آینهای به نمایش درآمدند. چه خوب و مناسب بود!
هوش مصنوعی: زلف او که همچون آفتابی درخشان به زمین افکنده شده، به خاطر سرکشی و نافرمانیاش، دو قسمت شد. این وضعیت چه نیکو و شایسته است.
هوش مصنوعی: با زیبایی و شادابی تو، باد صبا را به چالش کشید و از آنجا که این زیبایی به دل هر کسی مینشیند، در مسیرش به راحتی و با آرامش حرکت کرد.
هوش مصنوعی: در سادگیمان، خواستهات را بیان کردیم و به بیمحتواییاش توجه نکردیم. حالا که بیجهت و بیمفهوم شده، جالب است که چه بهجا شده!
هوش مصنوعی: سالها به خاطر زیبایی و لطافت شبنم، ما در پی آن بودیم. اما سرانجام به خاطر شرم و حیا، به جایی رسیدیم که پایمان آسیب دید و وضعیتمان به هم ریخت.
هوش مصنوعی: چشمی که امروز از دیدن امکانات دنیا بستهایم، حالا برای دیدن تو باز شده است و این تغییر بسیار مناسب و دلنشینی است.
هوش مصنوعی: امروز دل من با امید به دیدار تو میتپد، در خانهای که پر از آینه است، و شرایط به گونهای است که بسیار مناسب و بهجا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در اوج زیبایی صبح، روح پرواز در هوا حاضر بود و به راستی، نفسهای بیدل مانند آینهای از ما شد و نمایانگر حقیقت ما گردید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل خاک سر کوی وفا شد چه بجا شد
سر در ره تیغ تو فدا شد چه بجا شد
اشکم که دلی داشت گره بر سر مژگان
درکوی تو از دیده جدا شد چه بجا شد
ما را به بساطیکه توچون فتنه نشستی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.