تاریخ سنه سبع و عشرین و اربعمائه
و غرّه محرّم روز چهارشنبه بود. روز شنبه چهارم این ماه امیر، رضی اللّه عنه، در بلخ آمد و نخست بود از آذرماه و در کوشک در عبد الاعلی نزول کرد. روز دوشنبه ششم این ماه بباغ بزرگ آمد و وثاقها و دیوانها آنجا بردند که نیکو ساخته بودند و جای فراخ بود و خرّمتر.
و والی چغانیان همین روز که امیر ببلخ رسید آنجا آمد و وی را استقبال نیکو کردند و جایی بسزا فرود آوردند و خوردنی و نزل بیاندازه دادند. و دیگر روز بخدمت آمد و امیر را بدید و بسیار اعزاز و نواخت یافت و هم بدان کوشک که راست کرده بودند بازشد . و در روزی بچند دفعت بوعلی رسولدار بخدمت نزدیک وی رفتی و هر باری کرامتی و تحفهیی بردی بفرمان عالی. و هدیهها که آورده بود والی چغانیان از اسبان گرانمایه و غلامان ترک و باز و یوز و چیزهایی که از آن نواحی خیزد پیش امیر آوردند سخت بسیار و بموقعی خوب افتاد. و روز پنجشنبه نهم ماه محرّم مهمانییی بزرگ و نیکو بساخته بودند، جنیبتان بردند و والی چغانیان را بیاوردند و چوگان باختند و پس از آن بخوان فرود آوردند و بعد از آن شراب خوردند و روز بخوشی بپایان آمد. و روز چهارشنبه نیمه محرّم والی چغانیان خلعتی سخت فاخر پوشید، چنانکه ولاة را دهند؛ و نیز بر آن زیادتها کردند، که این آزاد مرد داماد بود و با این جانب بزرگ وصلت داشت بحرّهیی - و حاکم چغانیان امروز در سنه احدی و خمسین و اربعمائه بر جای است، کارش تباه شده که خویشتندار نیامد و خواجه رئیس علی میکائیل بود او را بچغانیان، و این مقدار که نمودیم کفایت باشد- و والی چغانیان چون خلعت بپوشید، پیش آوردند، رسم خدمت بجای آورد و امیر بسیار اعزاز و نواخت ارزانی داشت و گفت : بر امیر رنج بسیار آمد ازین نوخاستگان ناخویشتن شناسان پسران علی تگین، و چون خبر بما رسید، سپاه سالار را با لشکرها فرستاده شد؛ و ما تلافی این حالها را آمدهایم اینجا. بمبارکی سوی ناحیت باز باید گشت و مردم خویش را گرد کرد تا از اینجا سالاری محتشم با لشکر گران از جیحون گذاره کند و دست بدست کنند تا این فرصت جویان را برانداخته آید. گفت:
چنین کنم. و خدمت کرد و بازگشت، و وی را بطارمی بباغ بنشاندند و وزیر و صاحب دیوان رسالت آنجا آمدند و عهد تازه کردند وی را با سلطان و سوگند دیگر بدادند و بازگردانیدند، و نماز دیگر برنشست و سوی چغانیان برفت.
و امیر روز یکشنبه چهار روز مانده از ماه محرّم بدره گز رفت بشکار با خاصّگان و ندیمان و مطربان، و روز یکشنبه سوم صفر بباغ بزرگ آمد. و دیگر روز رسولی رسید از پسران علی تگین اوکا لقب، نام وی موسی تگین، و دانشمندی سمرقندی.
ایشان را رسولدار بشهر آورد و نزل نیکو داد. و پس از سه روز که بیاسودند پیش آوردندشان و امیر چیزی نگفت که آزرده بود از فرستندگان. وزیر پرسید که امیران را چون ماندید؟ اوکا چیزی نتوانست گفت، دانشمند بسخن آمد و فصیح بود، گفت:
ما وفد عذر آوردیم و سزد از بزرگی سلطان معظّم که بپذیرد، که امیران ما جوانند و بدان و بدکیشان ایشان را بر آن داشتند که برین جانب آمدند. خواجه بزرگ گفت:
خداوند عالم باعتقاد نگرد نه بکردار . و ایشان را بطارم بردند. امیر با وزیر و صاحب دیوان رسالت خلوت کرد درین باب. خواجه بزرگ گفت: زندگانی خداوند دراز باد، خراسان و ری و گرگان و طبرستان همه شوریده شده است؛ و خداوند بوالحسن عبد الجلیل را با لشکر از گرگان بازخواند و مواضعت گونهیی افتاد با گرگانیان و صواب بود تا بوالحسن بر وجه گونهیی بازگردد. و پسران علی تگین ما را نیم دشمنی باشند، مجاملتی در میان بهتر که دشمن تمام. بنده را آن صواب مینماید که عذر این جوانان پذیرفته آید و عهدی کرده آید، چنانکه با پدر ایشان. گفت: نیک آمد، بطارم باید رفت و این کار برگزارد. خواجه بزرگ و خواجه بونصر بطارم آمدند و نامه پسران علی تگین را تأمّل کردند، نامهیی بود با تواضعی بسیار، عذرها خواسته بحدیث ترمذ و چغانیان که «آن سهوی بود که افتاد و آن کس که بر آن داشت سزای وی کرده شد. اگر سلطان معظّم بیند، آنچه رفت در گذاشته آید تا دوستیهای موروث تازه گردد.» و پیغامها هم ازین نمط بود. بونصر نزدیک امیر رفت و بازگفت و جوابهای خوب آورد سخت با دل گرمی. و رسولدار رسولان را بازگردانید. و مسعدی را نامزد کرد وزیر برسولی و کار او بساختند و نامه و مشافهه نبشته شد. و رسولان علی تگین را خلعت وصلت دادند. جمله برفتند. و صلحی بیفتاد و عهدی بستند، چنانکه آرامی بباشد، و والی چغانیان را بمیان این کار درآوردند تا نیز بدو قصدی نباشد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.