بیا ای عشقِ جانسوزان که من خود را به تو سوزم
اگر سوزی وگرنه من یقین خود را به تو سوزم
خس و خاشاک میسوزی درون خویش میجوشی
کنون ما را شدی روزی بیا خود را به تو سوزم
مکان خود لامکان دارم ز زندان غم بسی دارم
کنون روی به حق آرم بیا خود را به تو سوزم
بدم مردان سُخن گویم، جمال یار میجویم
هوالحق را به حق جویم، بیا خود را به تو سوزم
دلی با یار خود بستم، ز جان هم دست خود شُستم
چون مستانوار من مستم، بیا خود را به تو سوزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق سخن میگوید و اشاره میکند که حاضر است خود را برای عشق بسوزاند. او از سوزش دل و جستجوی معشوق صحبت میکند و به مقام و جایگاه والای عشق اشاره دارد. شاعر در نهایت، بیان میکند که او به عشق و حقیقت روی آورده و به صورت مستانه به عشق خود میسوزد و از یار خود میخواهد که به او بپیوندد.
هوش مصنوعی: بیا ای عشقِ آتشین، من آمادهام که برای تو بسوزم. اگر تو هم به عشق من بسوزی، وگرنه من از روی یقین خود را در عشق تو فدای میکنم.
هوش مصنوعی: درون تو آتش و انرژی وجود دارد، مانند خس و خاشاک که میسوزند. اکنون وقت آن است که من نیز به تو بپیوندم و خودم را فدای تو کنم.
هوش مصنوعی: من در جایی هستم که از هر مکان دیگر بالاتر است و از درد و رنج بسیار دورم. اکنون به سوی حق مینگرم و خود را به عشق تو میسوزانم.
هوش مصنوعی: من با مردان سخن میگویم و به جستجوی زیبایی محبوب میپردازم، حقیقت را به حق جستجو میکنم و ای کاش خود را در آتش عشق تو بسوزانم.
هوش مصنوعی: دلی را به عشق یار خود سپردم و از جان خود هم جدا شدم. چون مستی که سرمستیام را احساس میکنم، بیا تا برای تو جان بسوزانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.