ملکالشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲ ای میر اجل گر دهدم مهل اجل خواهم کرد اینمشکل لاینحل حل گر خوشعمل،ار بدعمل از ری رفتم ای مهتر ری حی علی خیر عمل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از مرگ (میر اجل) درخواست مهلتی میکند تا بتواند مشکلات پیچیده زندگی را حل کند. او اشاره میکند که فرقی نمیکند اگر با اعمال نیک یا بد از ری (شهر) رفته باشد، بلکه مهم این است که باید به دنبال کارهای خوب و رفتار درست باشد.
هوش مصنوعی: ای مرگ، اگر به من فرصتی بدهی، میخواهم این مشکل بزرگ را حل کنم.
هوش مصنوعی: اگر من فردی نیکوکار باشم، حتی اگر از ری رفتهباشم، ای بزرگ ری، به عمل نیک دعوت کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
خورشید خراسان و خدیو زابل
از نخشب و کش بهار گردد کابل
غل بر یبغو نهاد و پل بر جیحون
جیحون به پل دارد و یبغوی به غل
پرسید کسی منزل آن مهر گسل
گفتم که: دل منست او را منزل
گفتا که: دلت کجاست؟ گفتم: بر او
پرسید که: او کجاست؟ گفتم: در دل
من آن توام تو آن من باش ز دل
بستاخی کن چرا نشینی تو خجل
گر جرم همه خلق کنم پاک بحل
در مملکتم چه کم شود؟ مشتی گل
گر خواهی ، ازین حشمت والا بمثل
بر تارک خورشید نهی پای محل
مر جاه ترا خدای ما ، عزوجل
جاوید رقم ز دست بر لوح ازل
گویند مرا بهجر آن ماه چگل
برنه ز شکیب و صبر زنجیر بدل
زنجیر بدل چه سود از صبر که هست
زلفین چو زنجیرش زنجیر گسل
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.