هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده از محبوب خود میخواهد که به او هدیهای بدهد و از او میخواهد که به خاطر عشقشان، همه چیز را فراموش کند. محبوب در پاسخ میگوید که ارزش عشق او بسیار بیشتر از هر هدیهای است و از گوینده میخواهد که به جای فضولی، جانش را قربانی کند. در واقع، او بیان میکند که جانش را تنها به عشق او میدهد و از او انتظار هدایا ندارد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده از محبوب خود میخواهد که به او هدیهای بدهد و از او میخواهد که به خاطر عشقشان، همه چیز را فراموش کند. محبوب در پاسخ میگوید که ارزش عشق او بسیار بیشتر از هر هدیهای است و از گوینده میخواهد که به جای فضولی، جانش را قربانی کند. در واقع، او بیان میکند که جانش را تنها به عشق او میدهد و از او انتظار هدایا ندارد.
هوش مصنوعی: به او گفتم که ای لاله زیبای من، وقتی که از عشق تو بهرهمند شوم، هدیهام را برایت میآورم.
هوش مصنوعی: میگوید که ای بهائی، این کنجکاوی و فضولی را کنار بگذار. جان من برای توست، غیر از جان هیچ چیز دیگر با خود نیاور.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
تا چند حدیث قامت و زلف نگار
تا کی باشی تو طالب بوس و کنار
گر زانکه نهای دروغزن عاشقوار
در عشق چو او هزار چون او بگذار
گفتم: که بیا وعده دوشینه بیار
ورنه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا: دهم ای همه جفا، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار
ای عاشق دل سوخته اندوه مدار
روزی به مُراد عاشقان گردد کار
با عشق بتان چو اوفتادت سروکار
خورشید شود همان بشادی بیدار
از دولت و از روز بهی دل بردار
عاشق نبود روز بد و دولت یار
بسیار شنیدم من و دیدم بسیار
کاشفته ببود بر تو از هر سو کار
آخر فلکت پشت شد و گیتی یار
تو شاد شدی مخالف و دشمن زار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.