گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوسعید ابوالخیر

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند

گرد در و بام دوست پرواز کنند

هر جا که دری بود به شب بربندند

الا در عاشقان که شب باز کنند

انوری

گلها چو به باغ جلوه را ساز کنند

وز غنچه نخست هفته‌ای ناز کنند

چون دیده به دیدار جهان باز کنند

از شرم رخت ریختن آغاز کنند

اهلی شیرازی

ساقی قدحی که گر بتان ناز کنند

مستان به نیاز کار خود ساز کنند

چندان بدر میکده سر خواهم زد

کز غیب دری بروی من باز کنند

فصیحی هروی

چون جان و دل از درش سفر ساز کنند

سر تا پایم ولوله آغاز کنند

همچون سپه شکسته اول منزل

یک یک سوی کوی دوست پرواز کنند

فرخی یزدی

نظار چو قفل جعبه را باز کنند

از خواندن رأی نغمه آغاز کنند

کم غصه و پر شوق و شعف دانی کیست

آن را که فزون از همه آواز کنند

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه