گنجور

 
عطار

حاصل آید چار چیز از چار چیز

یاد دار از این نکته از من ای عزیز

خامشی را هر که سازد پیشه‌ای

در جهان نبود ز کس اندیشه‌ای

از سخاوت مرد یابد سروری

شکر، نعمت را دهد افزون‌تری

گر سلامت بایدت خاموش باش

گشت ایمن هر که نیکی کرد فاش

هر که او ساکت شد و خاموش کرد

از سلامت کسوتی بر دوش کرد

گر همی‌خواهی که باشی در امان

رو نکویی کن تو با خلق جهان

هر که‌را عادت شود جود و کرم

در میان خلق گردد محترم

هر که کار نیک یا بد می‌کند

آن همه می‌دان که با خود می‌کند

ای برادر بندهٔ معبود باش

تا توانی با سخا و جود باش

باش از بخل بخیلان بر حذر

تا نسوزد مرا ترا نار سقر