ابن سیرین گفت جانم در جسد
بر کسی هرگز نبرد الحق حسد
زانکه نیست از دو برون حال ای اخی
یا بهشتیست این کس ویا دوزخی
گر بهشتیست او پس آن چندان کمال
کو بخواهد یافت آنگه بی زوال
آن همه او راست دنیاش اندکی
کی حسد باشد براندک بی شکی
آن همه چون خواهدش آمد بدست
من حسد ورزم ازین اندک که هست
ور ز اهل دوزخست این مبتلا
آنچه او را هست در پیش از بلا
کی روا باشد حسد بردن برو
نوحه باید یا دعا کردن برو
چون ترا از گردهٔ نانست زیست
آخرت چندین حسد از بهر چیست
چون ترا هر روز یک گرده تمام
گردهٔ چون حاصل آمد والسلام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.