خسروی در کوه شد بهر شکار
بود بقراط آن زمان در کنج غار
همچو حیوانی گیه میخورد خوش
هر سوئی بیخود نگه میکرد خوش
از حشم یک تن بدید اورا ز راه
گفت عمری کرد استدعات شاه
تا تو باشی همنشینش روز و شب
میگریزی می نیائی در طلب
نفس قانع کو گوائی میکند
در حقیقت پادشائی میکند
گفت بقراطش که ای مغرور شاه
گر تو قانع بودئی هم از گیاه
برگیه چون من بسنده کردئی
کی تن آزاد بنده کردئی
چون دهد نفسی بدین اندک رضا
با چه کار آید مر او را پادشا
تا چه خواهم کرد مشتی خام را
بیقراری چند بی آرام را
این دمم تا مرگ برگ خویش هست
هرچه خواهم بیش از آنم پیش هست
زر چه خواهم کرد اگر قارون نیم
چند خواهم گشت اگر گردون نیم
برگ عمرم هست بنشینم خوشی
میگذارم عمر شیرینم خوشی
عمر روزی پنج و شش می بگذرد
خواه ناخوش خواه خوش میبگذرد
چون چنین می بگذرد عمری که هست
چیست جز باد از چنین عمری بدست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، خسروی به کوه میرود تا شکار کند و در کناری، بقراط، فیلسوف بزرگ، در غاری نشسته و به آرامی زندگی میکند. بقراط به خسرو میگوید که اگر تو قانع باشی، باید از چیزهای سادهای چون گیاهان تغذیه کنی و نیازی به مقام و ثروت نداشته باشی. او به خسرو گوشزد میکند که چه فایدهای از پادشاهی و ثروت هنگفت اگر انسان نتواند از زندگی لذت ببرد. او به تجملات و در پی آن بودن بیفایده و بیثباتی زندگی اشاره میکند و بر اهمیت قناعت و آرامش در زندگی تأکید میکند، چرا که عمر به سرعت میگذرد و در نهایت چیزی جز باد نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: شاهی به کوه رفت تا شکار کند و در آن زمان، بقراط در گوشهای از غار زندگی میکرد.
هوش مصنوعی: مانند یک حیوان، گیاهی میخورد و از خوشی، به هر سو نگاه میکرد و بیخیال بود.
هوش مصنوعی: یک گروهی از نوکران یک نفر را دیدند که به راهی میرود و به او گفتند: "او مدت زیادی است که بیوقفه برای گرفتن مقام شاهی درخواست کرده است."
هوش مصنوعی: تا وقتی که تو در کنار او هستی، روز و شب از او دور میشوی و به دنبال او نخواهی آمد.
هوش مصنوعی: کسی که نفس خود را قانع و راضی نگه میدارد، در واقع به نوعی برتری و سلطنت بر زندگی خود دست یافته است.
هوش مصنوعی: بزرگترین پزشک تاریخ به شاه مغرور گفت: اگر تو از چیزهای ساده و طبیعی راضی باشی، نیازی به جستجوی چیزهای بزرگ و پر زرق و برق نداری.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانی برگی چون من، که رام و تسلیم شدهام، بسنده کنی؟ آیا نمیدانی که چهقدر آزاد و رها هستم؟
هوش مصنوعی: وقتی که کسی با این مقدار کم از زندگی راضی باشد، چه نیازی به پادشاهی دارد؟
هوش مصنوعی: من نمیدانم با این ناآرامیها و دل مالامال چه باید بکنم.
هوش مصنوعی: به معنای این است که تا زمانی که زندهام، هر چه میخواهم در دسترس است و هیچ چیز نمیتواند مانع من شود.
هوش مصنوعی: زر چه استفادهای برای من خواهد داشت اگر مانند قارون نباشم؟ حتی اگر به مقام و ثروت برسم، اما همچنان به دور از حقیقت و ارزشهای واقعی زندگی باشم، چه فایدهای خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: در زندگیام، از لحظههای شیرین و خوش گذراندن لذت میبرم و به دنبال شادی هستم.
هوش مصنوعی: زندگی هر روز به همین ترتیب میگذرد، چه در خوشی و چه در ناخوشی، در هر صورت زمان میگذرد.
هوش مصنوعی: زندگی که اینگونه میگذرد، چه ارزشی دارد جز اینکه فقط نامی از آن باقی بماند، مانند بادی که میوزد و به سرعت ناپدید میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.