گنجور

 
عطار

دوش آمد و گفت: ای وطن بگرفته

دو کون به هم ز جان و تن بگرفته

چون من همهام تو هیچ شرمت بادا

من آمده و تو جای من بگرفته

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode