جانا جانم غرقهٔ دریای تو بود
پیوسته چو قطره بی سر وپای تو بود
من حوصله ای نداشتم، این همه کار،
از حوصله بخشیدن سودای تو بود
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
جانا جانم غرقهٔ دریای تو بود
پیوسته چو قطره بی سر وپای تو بود
من حوصله ای نداشتم، این همه کار،
از حوصله بخشیدن سودای تو بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار احساس خود را نسبت به معشوق بیان میکند. او میگوید که جانش در عشق معشوق غرق شده و مانند قطرهای بیسر و پا تحت تاثیر وجود اوست. شاعر به کمحوصله بودن خود اشاره میکند و میگوید که مشکل او از شوق و عشق به معشوق ناشی میشود.
هوش مصنوعی: عزیزم، جان من همیشه در دنیای تو غرق بوده و مانند قطرهای است که بدون سر و پا، تنها به تو وابسته است.
هوش مصنوعی: من طاقت این همه کار را نداشتم، اما به خاطر عشق و آرزوی تو این همه تلاش کردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در دیدهٔ هرک توتیای تو بود
سلطان زمانه و گدای تو بود
البّته کمال هیچ کس را نرسد
آنجا که جلال کبریای تو بود
آن تازه تنی که در بلای تو بود
آغشته به خون کربلای تو بود
یارب که چه کار دارد و کارستان
آن بیکاری که از برای تو بود
ایساقی جان که جای فدای تو بود
خوش وقت کسی که خاک پای تو بود
آنجا که تویی هزار خورشید فلک
سرگشته چو ذره در هوای تو بود
وردم همه وقت، ماجرای تو بود
گوشم شب و روز بر نوای تو بود
بیگانهام از خلق که دانم به یقین
بیگانه خلق، آشنای تو بود
ای آنکه دل شکسته جای تو بود
عالم همه پرتو لقای تو بود
گویند که نفی غیر اثبات حق است
نفی که کنم که او سوای تو بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.