وقت مردن بود شبلی بیقرار
چشم پوشیده دلی پرانتظار
در میان زنارِ حیرت بسته بود
بر سر خاکستری بنشسته بود
گه گرفتی اشک در خاکستر او
گاه خاکستر بکردی بر سر او
سایلی گفتش چنین وقتی که هست
دیدهای کس را که او زنار بست؟
گفت میسوزم، چه سازم؟ چون کنم؟
چون ز غیرت میگدازم، چون کنم؟
جان من کز هر دو عالم چشم دوخت
این زمان از غیرت ابلیس سوخت
چون خطاب لعنتی او راست بس
از اضافت آید افسوسم بهکس
مانده شبلی تفته و تشنهجگر
او به دیگر کس دهد چیزی دگر
گر تفاوت باشدت از دست شاه
سنگ با گوهر، نهای تو مرد ِ راه
گر عزیز از گوهری، از سنگ خوار
پس ندارد شاه اینجا هیچکار
سنگ و گوهر را نه دشمن شو نه دوست
آن نظر کن تو که این از دست اوست
گر ترا سنگی زند معشوق مست
به که از غیری گهر آری به دست
مرد باید کز طلب در انتظار
هر زمانی جان کند در ره نثار
نه زمانی از طلب ساکن شود
نه دمی آسودنش ممکن شود
گر فرو افتد زمانی از طلب
مرتدی باشد درین ره بیادب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شبلی در حال مرگ و در جستجوی حقیقت و عشق الهی است. او در دل خود شگفتی و انتظار را حمل میکند و با خاکستر خود بازی میکند، در حالی که احساس میکند با غیرت خود میسوزد. دیگران به او میگویند که او مانند کسی نیست که با بند زنجیر به دنیا بسته باشد. شبلی به دنبال جوهر حقیقی و ارزشهای درونی است و تأکید میکند که انسان باید در جستجوی عشق و حقیقت همیشه در حال تلاش و انتظار باشد. او میگوید اگر انسان برای جستجو متوقف شود، به نوعی از مسیر خود منحرف شده و بی ادب شده است. در نهایت، این شعر به تعهد و اراده در جستجوی معنای زندگی و عشق الهی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در زمان مرگ شبلی، حالت بیقراری او نمایان بود؛ او چشمانش را بسته و دلش پر از انتظار بود.
هوش مصنوعی: در میان حلقهی حیرت، بر سر خاکستری نشسته بود.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات اشکهای تو بر خاکستر او میریزد و گهگاه هم خاکستر را بر سر او میپاشی.
هوش مصنوعی: سایلی از او پرسید آیا تا به حال کسی را دیدهای که بر گردن خود زنجیری بیندازد؟
هوش مصنوعی: شخصی ابراز میکند که در حال سوختن است و نمیداند چه کار باید کند. احساساتش به قدری شدید است که از جانب حس غیرت در حال ذوب شدن است و نمیتواند راهی برای حل این وضعیت پیدا کند.
هوش مصنوعی: من، که از هر دو جهان به تو خیره شدهام، اکنون به خاطر غیرت ابلیس در آتش عشق سوختهام.
هوش مصنوعی: وقتی که بدی و نفرینی به کسی میرسد، پس از اینکه او به چیزی اضافه میشود، به حالتی افسوسبار میافتم که به دیگران نمیتوانم بگویم.
هوش مصنوعی: شهلای شبلی هنوز سوزان و تشنهدل است و چیز دیگری به کسی دیگر نمیدهد.
هوش مصنوعی: اگر برای تو تفاوتی ایجاد کند که دست شاه سنگی با جواهر چه تفاوتی دارد، پس تو انسانی نیستی که در مسیر درست قرار داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر کسی را از نظر ارزش و مقام به اندازه جواهر بدانند، دیگر کسی که به مقام و ارزش نیارزد، در اینجا برای پادشاه هیچ اهمیتی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: نه به سنگ توجه کن و نه به گوهر، به آن چیزی نگاه کن که از دست او فرارفته است.
هوش مصنوعی: اگر محبوب مست تو سنگی به تو بزند، بهتر است که از دیگری جواهر به دست نیاوری.
هوش مصنوعی: مرد باید همواره در جستجوی هدفش باشد و برای رسیدن به آن، در هر لحظه صبر و تحمل کند و جانفشانی کند.
هوش مصنوعی: نه زمانی از خواستههایش دست برمیدارد و نه لحظهای میتواند آرامش یابد.
هوش مصنوعی: اگر در جستجوی هدفی، لحظهای از طلب و تلاش باز بایستی، در این مسیر به آدمی بیادب و سست پای تبدیل میشوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.