چنین گفتست آن پاکیزه گوهر
که دینی دوست از سگ هست کمتر
چو مرداریست این دنیای غدّار
سگان هنگامه کرده گردِ مردار
چو سگ زان سیر شد بگذارد آنرا
که تا یک سگ دگر بردارد آنرا
ذخیره نهد او از هیچ روئی
نیندیشد ز فردا نیز موئی
ولی هر کس که دنیاجوی باشد
همیشه در طلب چون گوی باشد
چو گوئی میدود دایم ز عادت
که تا یک دم کند دنیا زیادت
اُمید عمر یک روزش نه وانگاه
غم صد ساله بر جانش بیک راه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به نوعی انتقاد از دنیا و دنیاپرستی میکند. او میگوید که دوستی با دنیا بهاندازه دوستی با سگی بیارزش است. دنیا، مانند مردار، به سگان زیادی که به دور آن جمع میشوند و فقط به دنبال شهوت و لذتهای زودگذر هستند، شباهت دارد. افراد دنیاجو همیشه در تلاش هستند که چیزهایی را به دست آورند، اما این تلاشها تنها باعث غم و اندوه است و آنها هیچ تفکری درباره آینده ندارند. در نهایت، شاعر هشدار میدهد که زندگی باید در جستجوی ارزشهای حقیقی باشد و نه در پیامدهای زودگذر دنیا.
هوش مصنوعی: این فرد پاکیزه و با ارزش بیان کرده است که عشق و محبت به دین و خداوند از علاقه به یک سگ بسی بیشتر است.
هوش مصنوعی: دنیا مانند یک مردار است و گروهی از سگان دور آن جمع شدهاند و به همهمه و سر و صدا پرداختهاند.
هوش مصنوعی: وقتی سگی سیر شد، غذا را رها میکند تا سگ دیگری آن را بردارد.
هوش مصنوعی: او به هیچوجه نگران فردا نیست و هیچ چیزی را برای روزهای آینده ذخیره نمیکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد دنیا را به دست آورد، همواره در جستجوی آن است و هیچ گاه آرام نمینشیند، درست مانند گوی که همیشه در حال حرکت و چرخش است.
هوش مصنوعی: زمانی که میگویی، این حرفها بهطور مداوم به یک عادت تبدیل شده و تا زمانی که یک لحظه از عمر دنیا بگذرد، این روند ادامه دارد.
هوش مصنوعی: امید به زندگی یک روزه کافی است و در عوض غم و اندوه صد سال را بر دل خود راه نده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.