گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عطار

پسر گفتش که هرگز آدمی زاد

ندیدم ز آرزوی ملک آزاد

نمی‌دانم من از مه تا بماهی

کسی را کو نخواهد پادشاهی

کمال ملک نتوان داد از دست

که بهر ملک تن جان داد از دست

نکو گفت آن حکیم مشتری فش

که گر شاهی بوَد روزی بوَد خوش