میل درکش روی آن دلبر ببین
عقل گم کن نور آن جوهر ببین
روح را در سر او حیران نگر
عقل را در کار او مضطر ببین
در ره عشقش که سر گوی ره است
صد هزاران سرور بی سر ببین
جان مشتی عاشق دل سوخته
خوش نفس چون عود در مجمر ببین
پیش شمع آفتاب روی او
عقل را پروانهٔ بیپر ببین
چند بینی آنچه آن ناید به کار
جوهری دل شو و گوهر ببین
پس به نور آن گهر چندان که هست
ذرههای کون خشک و تر ببین
گر ندیدی آفتاب نور بخش
سحر عطار سخن گستر ببین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کف آن ترک من خنجر ببین
خنجرش را هم ز خونم تر ببین
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.