چو نقاب برگشائی مه آن جهان برآید
ز فروغ نور رویت ز جهان فغان برآید
هم دورهای عالم بگذشت و کس ندانست
که رخ چو آفتابت ز چه آسمان برآید
ز دو لعل جانفزایت دو جهان پر از گهر شد
چو تو گوهری ندانم ز کدام کان برآید
دل و جان عاشقانت ز غمت به جوش آید
چو ز سر سینه نامت به سر زبان برآید
ره عشق چون تویی را که سزد، کسی که بیخود
چو فرو شود به کویت ز همه جهان برآید
چه ره است این که هرکس که دمی بدو فروشد
نه ازو خبر بماند نه ازو نشان برآید
همه عمر عاشق تو شب و روز آن نکوتر
که ز کفر و دین بیفتد که ز خان و مان برآید
ز حجاب اگر برآیی برسند خلق در تو
پس از آن دم اناالحق ز جهانیان برآید
منم و غم تو دایم که کسی که در غم تو
به تو در گریخت غمگین، ز تو شادمان برآید
چو غم تو هست جانا چه غمم بود که دل را
غم تو به غمگساری ز میان جان برآید
ز پی تو جان عطار اگرش قبول باشد
ز مکان خلاص یابد چو به لامکان برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عطار نیشابوری، شاعری بزرگ و عارف ایرانی، به توصیف عشق و جمال معشوق میپردازد. شاعر در این شعر بیان میکند که وقتی معشوق نقاب خود را برمیدارد، نور و زیبایی او باعث میشود که تمام عالم به وجد آید و فریاد برآید. وی همچنین به دنبال زیبایی و نیکی معشوق است و از درد و غم عشق سخن میگوید. شاعر به عواقب عشق اشاره میکند و این که عشق به معشوق به قدری عمیق است که انسانها بیخبر از جهان اطراف به عشق او فرو میروند و هویت خود را گم میکنند. در انتها، عطار به این نتیجه میرسد که رسیدن به معشوق و غم او همواره دل را شاد میکند و در نهایت به آزادی و رهایی منتهی میشود. این شعر نشاندهنده عمق احساسات عاشقانه و جستجوی معنای عشق در زندگی است.
هوش مصنوعی: وقتی که نقاب را کنار بزنی، ماه در آن دنیا از درخشش نور چهرهات برمیخیزد و از این دنیا صدای نالهای بلند میشود.
هوش مصنوعی: در طول زمان، همه چیز تغییر کرده و پیش رفته است، اما هیچکس ندانسته که چهره مانند خورشید از کدام سوی آسمان طلوع میکند.
هوش مصنوعی: وجود تو همچون دو دندان زیبا، جانافزا و دلچسب است و به خاطر وجود تو، دنیا پر از زیبایی و ارزش شده است. نمیدانم تو از کدام سرچشمه و منبعی به این زیبایی و گوهری رسیدی.
هوش مصنوعی: عاشقان تو به خاطر غم تو، دل و جانشان به شدت میجوشد، وقتی نام تو از دلشان به زبانشان میآید.
هوش مصنوعی: راه عشق تو به قدری ارزشمند است که اگر کسی به حالت مستی و بیخود به سوی تو بیفتد، از همه دنیا برتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: این مسیر چه مسیری است که هر کسی لحظهای در آن قدم بگذارد، نه خبری از او میماند و نه نشانهای از وجودش باقی میماند؟
هوش مصنوعی: تمام عمرم را به عشق تو سپری کردهام، چه در شب و چه در روز. بهتر است که از کفر و دین فاصله بگیرم، تا اینکه از خانواده و دیارم دور شوم.
هوش مصنوعی: اگر از حجاب و پرده بیرون بیایی، مردم بیدرنگ به تو میرسند و بعد از آن، صدای «من حق هستم» از جهانیان به گوش خواهد رسید.
هوش مصنوعی: من همیشه در غم تو هستم، و هر کسی که به خاطر غم تو به من پناه بیاورد، از تو شاد شده و خوشحال خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی که غم تو در دل من وجود دارد، دیگر چه غمی برای من باقی مانده؟ این غم تو به قدری در عمق جانم نفوذ کرده که میتواند تمام دردها و رنجهای دیگر را از من بگیرد.
هوش مصنوعی: اگر جان عطار به دنبالت باشد و تو را بپذیری، از محدودیتهای دنیوی خلاص میشود و به مرتبهای بالاتر دست مییابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.