زندهٔ عشق تو آب زندگانی کی خورد
عاشق رویت غم جان و جوانی کی خورد
هر که خورد از جام دولت درد دردت قطرهای
تا که جان دارد شراب شادمانی کی خورد
جان چو باقی شد ز خورشید جمالت تا ابد
ذرهای اندوه این زندان فانی کی خورد
گر فصیح عالمی باشد به پیش عشق تو
تا نه لال آید زلال جاودانی کی خورد
دل که عشقت یافت بیرون آمد از بار دو کون
هر که سلطان شد قفای پاسبانی کی خورد
هر کسی گوید شرابی خوردهام از دست دوست
پادشه با هر گدایی دوستگانی کی خورد
جان ما چون نوشداروی یقین عشق خورد
با یقین عشق زهر بدگمانی کی خورد
چون دل عطار در عشقت غم صد جان نخورد
پس غم این تنگ جای استخوانی کی خورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.