مگر باز سپید شاه برخاست
بشد تا خانهٔ آن پیرزن راست
چو دیدش پیرزن برخاست از جای
نهادش در بر خود بند برپای
سبوسی تر خوشی در پیش او کرد
نهادش آب و مشتی جو فرو کرد
کجا آن طعمه بود اندر خور باز
که باز از دست شه خوردی در اعزاز
کژی مخلب و چنگل بدیدش
بدان تا چینه برچیند نچیدش
به آخر هم بخورد آن چینه را باز
به صد سختی طپیدن کرد آغاز
همه بالش ببرید و پرش کند
که تا با او بماند بوک یک چند
ز هر سویی درآمد لشگر شاه
بدان سان باز را دیدند ناگاه
بشه گفتند کار پیرزن باز
که چون سرگشته شد زان پیرزن باز
شهش گفتا چه گویم با چنین کس
جوابش اینچ او کردست این بس
الا ای خواب خوش برده زنازت
به دست پیرزن افتاده بازت
مرا صبرست تا این باز ناگاه
به صد غیرت رسد با حضرت شاه
به پیش شه ندانم تا چه گویی
تو این دم خفتهٔ فردا چه گوئی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، باز سپید به خانه یک پیرزن میرود و او از دیدن باز خوشحال شده و به او احترام میگذارد. پیرزن به باز آب و غذایی میدهد، اما باز که از خوراک خود سیر میشود، در نهایت تلاش میکند تا چینهاش را بخورد. پس از آن، سربازان شاه به خانه پیرزن میآیند و متوجه باز میشوند. شاه از این وضعیت شگفتزده میشود و به پیرزن میگوید که نمیداند چگونه با او صحبت کند. این روایت نشاندهنده ارتباطات و احساسات میان شخصیتها و تأثیر آنان بر یکدیگر است.
هوش مصنوعی: شاید خواب سپید شاه دوباره از خواب بیدار شد و به خانهٔ آن زن سالخورده رفت.
هوش مصنوعی: وقتی پیرزن او را دید، از جایش بلند شد و او را به آغوش گرفت و دستانش را به دور پایش حلقه کرد.
هوش مصنوعی: سبوس و خوشی را در نزد او قرار داد و با دستش کمی آب و مقداری جو به او داد.
هوش مصنوعی: کجا آن شکار گرانبهایی است که برادر تو، باز، آن را شکار کرد و به خاطرش از بزرگیاش کم نشد؟
هوش مصنوعی: او مشاهده کرد که سختی و ناملایمات را میبیند، پس تصمیم گرفت تا مشکلات را برطرف کند و از دلش کَینهها را بیرون بریزد.
هوش مصنوعی: در نهایت، آن تودۀ انباشته شده دوباره شروع به جوشیدن کرد و با وجود تمام سختیها، به تپش افتاد.
هوش مصنوعی: همه خوابشان را کنار گذاشتند و خود را آماده کردند تا با او بمانند، چرا که مدت زیادی نمیگذرد.
هوش مصنوعی: از هر طرف سپاه شاه وارد شد و ناگهان، باز را دیدند.
هوش مصنوعی: به او گفتند که کار این پیرزن دوباره به هم ریخته است، زیرا او همواره در حیرت و سرگردانی به سر میبرد.
هوش مصنوعی: شخصی در مورد اینکه با کسی که چنین رفتاری دارد چه باید بگوید، احساس سردرگمی میکند و میگوید که اینگونه رفتار او پاسخ مناسبی است.
هوش مصنوعی: ای خواب خوش، تو که به دستهای پیرزن افتادهای، دوباره به حال خود برگرد!
هوش مصنوعی: من تحمل دارم تا زمانی که این شخص ناگهان به خاطر غیرت به حضور پادشاه برسد.
هوش مصنوعی: من نمیدانم تا در حضور شاه چه میتوانی بگویی، اما تو که در حال حاضر در خواب فردا هستی، چه حرفی برای گفتن داری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.