شمارهٔ ۶ - و له ایضاً
ای تو همساز من وهم سوزم
وی رخت اختر شب افروزم
همه آیینه و تو جلوه گری
همه را از همه تو درنظری
همه گر فرد شعله می بودی
گوی وحدت زجمله بربودی
ز آنکه هرجا دوئی بود درشیء
متخلل بود در او جزوی
لیک جز او همه از اوفیء است
غیر او در میانه لاشیئی است
چشمت اسرار گر بود احول
دونماید ترایکی مشعل
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...