دل مستمند و حیران بهوای آب و دانه
زحرم سرای شاهی بخرابه کرده خانه
چکنم چه سربپوشم که بهر طرف نیوشم
نرسد بگوش هوشم بجز از لبت ترانه
بحصار دیدهٔ کل همه نقش اوست حاصل
بسواد اعظم دل نبود جز آن یگانه
همه بر در نیازش که چه در رسد زنازش
همگی ز سوز و سازش بسرود عاشقانه
سمن و چمن هزارش گل و لاله داغدارش
همه نغمه پرده دارش نی و بربط و چغانه
بود اربیان نیارم نگه امیدوارم
کشد ار زبان ندارم ز دل آتشم زبانه
بحریم خلوت یار نبود ره تو اسرار
اگر آرزوی دیدار بودت رو از میانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و وابستگی عمیق به معشوق میپردازد. او میگوید که شایسته است جان را فدای معشوق کرد و به راههایی رفت که تنها به او ختم میشود. شاعر همچنین تأکید میکند که ایمان و کفر هر دو در وجود معشوق خلاصه میشوند و عشق میتواند انسان را دیوانه کند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که تمام رازهای عشق در وجود معشوق پنهان است و اوست که گوی عشق را به دست دارد.
هوش مصنوعی: دل بیپناه و سردرگم به دنبال آب و نانی، زندگیاش را از دربار شاهی به ویرانهای منتقل کرده است.
هوش مصنوعی: چه کاری باید بکنم که وقتی به هر طرف گوش میسپرم، صدای دیگری به گوشم نرسد جز آهنگ لبت؟
هوش مصنوعی: تمامی زیباییها و جلوهها در دیدهٔ همه، فقط به خاطر اوست. نتیجهی دانایی و بزرگی دل نیز جز عشق به آن یکی، چیز دیگری نیست.
هوش مصنوعی: همه در انتظارند تا ببینند چه نعمتی از او به آنها میرسد. همه به خاطر عشق و علاقهشان به او، با شوق و احساس طرب و دلتنگی دربارهاش شعر میخوانند.
هوش مصنوعی: در باغ و زمینهای سرسبز و گلدار، صدای آوای موسیقی و سازها به گوش میرسد و زیبایی طبیعت را با نغمههای دلنشینش به شوق میآورد. این منظره، دلانگیز و پر از احساسات عمیق است.
هوش مصنوعی: اگر چه من قدرت نگهداشتن امید را ندارم، اما امیدوارم که این احساس درونیام به زبان بیاید و آتش وجودم را شعلهور کند.
هوش مصنوعی: در مکان خصوصی محبوب خبری از تو نیست؛ اگر آرزوی دیدار او را داشت، باید از میان برمیخواست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو به بزم عیش و نبود ره من در آن میانه
به چه حیله پیشت آیم چه سخن کنم بهانه
هوس فسانه یا رب شودت گهی که با من
بتو گویم از غم خود سخنی در آن فسانه
همه شب بخواب بینم بطواف کعبه خود را
[...]
منمای سوار گردی به عنان تو روانه
نروم ز پیش راهت به جفای تازیانه
در خرگهت ندانم ز چه گشته ارغوانی
مگر آنکه دادخواهی زده سر بر آستانه
شب هجر بیتو وحشت بودم ز سایهٔ خود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.