پیر بغدادی جنید نامدار
آن انیس حضرت پرودگار
آنکه در فضل و کمال معنوی
بی نظیری بود گر واقف شوی
گفت سی سالست تا گوید سخن
از زبان من خدا دایم به من
هستی من نیست خود اندر میان
از جنید اینجا نمی یابم نشان
نیست خلقان را از این معنی خبر
ای دریغا دیدۀ صاحبنظر
غیرت حق چشمها بردوخته
آرزویش هر دو کون افروخته
هر دو عالم غرق دریای وصال
در فراقش گشته از غم پایمال
یار در آغوش و گوید یار کو
دیده بگشا بعد از آن دیدار جو
یادم آمد قصه ماهی و آب
شرح حال تست از روی صواب
غرق آب و آب جوید روز و شب
وصل از هجران نداند ای عجب
آب می جویی ز جهل ای ناتمام
غرق در آبی ز سر تا پا مدام
شادی از غم وانمیدانی چرا
وصل را هجران همی خوانی چرا
دایۀ غیرت ترا در خواب کرد
گر شدی بیدار وارستی ز درد
گر بدانی عین حکمت هاست این
مشهد رندان بی پرواست این
علم این کم جو ز اوراق کتاب
گر ز دل جویی بود عین صواب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.