گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظامی عروضی

اما چون این عالم کمال یافت و اثر آباء عالم علوی در اُمَّهات عالم سفلی تأثیر کرد و نوبت به فرجهٔ هوا و آتش رسید فرزند لطیف‌تر آمد و ظهور عالم حیوان بود.

و آن قوّت‌ها که نبات داشت با خود آورد و دو قوّت او را در افزود یکی قوّت اندر یافت که او را مُدرِکه خوانند که حیوان چیزها را بدو اندر یابد و دوم قوّت جنباننده که به تأیید او حیوان بجنبد و بدانچه ملائم اوست میل کند و از آنچه منافر اوست بگریزد و او را قوّت محرّکه خوانند.

اما قوّت مُدرِکه منشعب شود به دَه شاخ: پنج را ازو حواس ظاهر خوانند و پنج را ازو حواس باطن.

حواس ظاهر چون لمس و ذوق و بصر و سمع و شمّ.

اما قوت لمس قوتی است پراکنده در پوست و گوشت حیوان تا چیزی که مماس او شود اعصاب ادراک کند و اندر یابد چون خشکی و تری و گرمی و سردی و سختی و نرمی و درشتی و نغزی.

اما ذوق قوّتی است ترتیب کرده در آن عصب که گسترده است بر روی زبان که طعام‌های متحلّل را دریابد از آن اجرام که مماس شوند با او و او جدا کند میان شیرین و تلخ و تیز و ترش و امثال آن.

اما سمع قوتی است ترتیب کرده در عصب متفرّق که در سطح صُماخ است، دریابد آن صوتی را که متأدّی شود بدو از تموج هوائی که افسرده شده باشد میان متقارعین یعنی دو جسم برهم کوفته که از هم کوفتن ایشان هوا موج زند و علت آواز شود تا تأدیه کند هوائی را که ایستاده است اندر تجویف صُماخ و مماس او شود و بدان عصب پیوندد و بشنود.

اما بصر قوّتی است ترتیب کرده در عصبهٔ مُجَوَّفه که در یابد آن صورتی را که منطبع شود در رطوبت جلیدی از اشباح و اجسام ملوّن به‌میانجی جسمی شفاف که ایستاده بُوَد ازو تا سطوح اجسام صقیله.

اما شم قوّتی است ترتیب‌کرده در آن زیادتی که از مقدّم دِماغ بیرون آمده است مانندهٔ سر پستان زنان که در یابد آنچه تأدیه کند بدو هوای مستنشق از بوئی که آمیخته باشد یا بخاری که باد همی آرد یا منطبع شده باشد درو به‌استحالت از جِرم بوی‌دار.

 
 
 
بخش ۶ - فصل - در قوای جانوران به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم