هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به لحظهای اشاره میکند که عشق محبوبش را درک میکند. در آن لحظه، دل او تمام وابستگیها را رها میکند و صبر و تحملی که برای محبوبش داشته، دیگر از بین رفته است. به طور کلی، شعر بیانگر شدت احساسات عاشقانه و دگرگونیهایی است که عشق در دل انسان به وجود میآورد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به لحظهای اشاره میکند که عشق محبوبش را درک میکند. در آن لحظه، دل او تمام وابستگیها را رها میکند و صبر و تحملی که برای محبوبش داشته، دیگر از بین رفته است. به طور کلی، شعر بیانگر شدت احساسات عاشقانه و دگرگونیهایی است که عشق در دل انسان به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که وقتی دل برای عشق تو دلنوشتهاش را بخواند، از جانش دل خواهد کند و به عشق تو کاملاً بیاعتنا خواهد شد.
هوش مصنوعی: صبر تو که موجب آرامش من شده، برای ادامه زندگیات هم باید پایدار باشد و از بین نرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صوفی به سماع دست از آن افشاند
تا آتش دل به حیلتی بنشاند
عاقل داند که دایه گهوارهٔ طفل
از بهر سکون طفل میجنباند
گر یار مرا نخواند و با خود ننشاند
وز درویشی مرا چنین خوار بماند
معذورست او که خالق هر دو جهان
درویشان را بخانهٔ خویش نخواند
صالح تن من ز عشق دامن بفشاند
تا مرگ قضای خویشتن بر تو براند
دل تخته درد و ناامیدی برخواند
شادی و غمم تو بودی و هر دو نماند
گر ابر به جود خویشتن را چو تو خواند
فراش تو بود او همیگرد نشاند
هر چند بسی گهر پراکند و فشاند
آخر گهرش نماند و بیکار بماند
خوی تو ز دوستی چو دامن بفشاند
ننشست که تا به روز هجرم ننشاند
گویی که اگر چنین بمانی چه کنم
دل ماتم جان نداشت دیگر چه بماند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.