انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲ چون نیست یقین که شب چه خواهد آورد پیشش غم ناآمده نتوانم خورد فردا چو ندانم که چه خواهد بودن امروز چه دانم که چه میباید کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عدم قطعیت و نگرانی درباره آینده است. گوینده میگوید از آنجایی که نمیداند فردا چه خواهد شد، نمیتواند از غمهای ناامده امروز رنج ببرد و به همین دلیل از این که چه باید انجام دهد، سردرگم است.
هوش مصنوعی: زمانی که نمیدانم شب چه اتفاقی برایم خواهد افتاد، نمیتوانم برای غمی که هنوز نیامده، خود را ناراحت کنم.
هوش مصنوعی: فردا را که نمیدانم چه خواهد شد، پس امروز هم نمیدانم چه باید انجام دهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صافی دعوی ترا معنی دُرْد
فردا به قیامت این عمل خواهی بُرد
شرمت بادا اگر چنین خواهی زیست
ننگت بادا اگر چنان خواهی مُرد
دل برد و مرا نیز به مردم نشمرد
گفتار چه سودست چو ورغ آب ببرد
رو گرد سراپرده اسرار مگرد
کوشش چه کنی که نیستی مرد نبرد
مردی باید زهر دو عالم شده فرد
کو جرعه درد دوستان داند خورد
گویند به هر درد بود صابر مرد
تا کی خورم اندوه و غم و حسرت و درد
تا کی ز فراق دوست فریاد کنم
در فرقت دوست صبر نتوانم کرد
گر من روزی ز خدمتت گشتم فرد
صد راه دلم از تو پشیمانی خورد
جانا به یکی گناه از بنده مگرد
من آدمیام گنه نخست آدم کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.