با آنکه چند سال بدیدم بتجربت
کز کل خواجگان جهان بوالحسن بهست
پنداشتم که بازوی احسان قویترست
آنجا که بر کتف علم پیرهن بهست
یا همچو سرو نش در آزادگی کند
آنرا که باغ و برکه و سرو و چمن بهست
یا همچو شمع نور به هرکس رساند آنک
در پیش او نهاده به گوهر لگن بهست
مودود احمد عصمی عشوهایم داد
گفتم که او سر است و سر آخر ز تن بهست
راغب شدم به خدمت او تا شدم چنانک
حال سگان بوالحسن از حال من بهست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تجربههای خود اشاره میکند و میگوید که از میان تمام بزرگان و خیران، بوالحسن بهترین است. او به قدرت علم و احسان اشاره میکند و میگوید که بوالحسن مانند سروی است که در فضای آزاد میروید و نورش به همگان میرسد. شاعر نسبت به بوالحسن احساس احترام و عشق میکند و از وضعیت خود در مقایسه با سگان او میگوید، که نشاندهندهٔ فدای خود در راه اوست.
هوش مصنوعی: با اینکه سالها با تجربه دیدم، اما میتوانم بگویم که میان همه خواجگان جهان، بوالحسن بهترین است.
هوش مصنوعی: فکر میکردم که کمک و لطف، در جایی که دانش و علم وجود دارد، قویتر و موثرتر است.
هوش مصنوعی: مانند یک سرو، آزاد و رها زندگی کن، زیرا که درختان و باغها و چمنزارها، زیبایی و خوشی را به همراه دارند.
هوش مصنوعی: شمعی که نور خود را به همه میدهد، مانند آن است که فردی در برابرت نشسته و گنجی را هدیه میکند.
هوش مصنوعی: من با دلربایی و ناز و کرشمهام و به او گفتم که او به نوعی اصلیترین و مهمترین بخش من است و در نهایت از جسم جدا خواهد شد.
هوش مصنوعی: من به خدمت او مشتاق شدم و به گونهای درآمدم که حال و روز سگان بوالحسن از حال من بهتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.